اگر میخواهید در آینده موفق شوید، یک راه ایدئال و عالی برایتان وجود دارد: سرمایه گذاری روی تواناییهای خودتان. سرمایه گذاری روی تواناییهای شخصی همان چیزی است که به آن توسعه فردی می گویند. توسعه فردی راهی است برای ارزیابی مهارتها و تواناییهای شخصی.
اگر بتوانید اهدافی برای خود داشته باشید و تواناییهایتان را در جهت رسیدن به آنها تقویت کنید، در مسیر درستی از توسعه فردی قرار خواهید گرفت. زمانی که قوی میشوید و به ویترین تواناییهایتان اضافه میکنید، صاحب گنجی میشوید که با تورم یا رکود اقتصادی از دست نمیرود. بله! مهارتهای شخصی و تواناییهای مختلف فردی از شما انسانی مستقل و قوی خواهند ساخت.
توسعه فردی چیزی مانند افزایش اعتماد به نفس یا یادگیری مهارتهای شغلی است. به کمک توسعه خود میتوانید تصمیمات بهتری در زندگی بگیرید و آزادتر و شادتر زندگی کنید. سفر توسعه فردی با پرسیدن چند سؤال شروع میشود. چه سؤالاتی؟ در ادامه با آنها آشنا میشوید.
دقت کردهاید که دریافت کمک از دیگران الهام بخشمان برای کمک کردن به فردی دیگر میشود؟ یعنی زمانی که کسی کمکمان میکند، میل به کمککردن به دیگری هم در ما رشد میکند.
یاری رسانی از جمله اقداماتی است که در مسیر توسعه فردی به آن نیاز داریم. همیشه باید از خود بپرسیم که در چه زمینه هایی میتوانیم به دیگران کمک کنیم. هر زمان که در زمینه ای به دیگران کمک میکنیم، در آن حیطه به رشد و مهارت بیشتری هم میرسیم؛ پس اهمیت یاری و کمک به دیگران در جهت توسعه فردی را دست کم نگیرید.
افراد جاهطلبی که به دنبال موفقیت و شکوفایی ظرفیتهای خود هستند، مدام در مسیر رسیدن به مقصد تلاش میکنند. آنها نگاهی سخت گیرانه و دقیق به خود دارند و اگر اشتباهی مرتکب شوند از خود انتقاد میکنند و سعی بر جبران دارند. بدیهی است که این تلاش و سختگیری، فشارهایی هم به آنها وارد میکند. اما رشد تلاش میطلبد و نیازمند درد کشیدن و بزرگ شدن است.
هیچ موفقیتی بدون تجربه روزهای سخت و خستگی ناشی از تلاشهای بی دریغ نصیببمان نمیشود. پس اگر میخواهیم به رشد و توسعه فردی برسیم، باید تلاشی خالصانه داشته باشیم و مدام روند حرکتمان در مسیر پیشرفت را بررسی و نقد کنیم. هیچ صیادی در گودال حقیری که به مردابی میریزد، مروارید صید نخواهد کرد. مرواریدها نصیب کسانی میشود که دل به دریاها میزنند، تلاش میکنند و البته میدانند که رویارویی با امواج سهمگین دریای آبی آسان نیست.
ارزشهای شخصی شامل قوانینی میشوند که به ما در راه تصمیم گیری های مهم و حساس کمک میکنند. زمانی که تصمیمات و اقدامهایمان بر اساس ارزشهایمان پیش میروند، احساس رضایت میکنیم. پس اگر بنای توسعه فردی داریم، باید ارزشهایمان را به دقت مشخص و مسیر حرکت خود را مبتنی بر این ارزشها تعیین کنیم.
همه ما خواهان رسیدن به چیزهایی در زندگی هستیم. درست؟ اما در میان خواسته هایمان یک مورد بیش از بقیه حائز اهمیت است. این خواسته ممکن است مادی یا معنوی باشد. تعیین مهم ترین خواسته تان بسیار اهمیت دارد. اگر آن را بشناسیم، اهداف و مسیرهای دیگر زندگیمان هم پیرامونش تشکیل میشود. پس باید از خود بپرسیم مهم ترین خواسته مان در زندگی چیست و به این پرسش پاسخی صادقانه بدهیم.
نابُرده رنج گنج میسر نمیشود. هرچیز خوبی در زندگی نتیجه تلاش و تمرکز است. گاهی مسیری دشوار پیش رویمان است و دردها و چالشهایی هم به ما تحمیل میشود، اما برای توسعه فردی باید به راهمان ادامه بدهیم. اگر بدانیم که قرار است برای رسیدن به چه چیزی سختی بکشیم، دردهای مسیر رشد را ساده تر تحمل و از آنها عبور خواهیم کرد.
در زندگی به طور قطع با موقعیتهایی ناخوشایند روبهرو میشویم. درست است که تلخیها و سختیها برایمان ترس و اضطراب یا احساسات دیگری مانند عصبانیت به همراه میآورند، اما این امکان هم وجود دارد که از دل آنها فرصتی برای رشد و مثبت نگری بیرون بکشیم.
هر زمان که با شرایطی دشوار و منفی مواجه هستیم، باید از خود بپرسیم آیا در آن، دریچه ای رو به نور و روشنایی هم وجود دارد. نمیخواهیم به شما مثبت اندیشی افراطی را توصیه کنیم و حتی قبول داریم که در بعضی از شرایط ناخوشایند، امکان تغییر زاویه دید به شکلی مثبت میسر نیست؛ اما در بسیاری از موارد میتوان از عمق سیاهیها و ناخوشیها به نکاتی مثبت و مطلوب رسید.
برای داشتن زندگی بامعنا باید برای چیزی بیشتر از خویشتن زیست. قبول دارید که جمله قبلی بسیار فلسفی است؟ برای داشتن زندگی معنادار باید دلیلی در کار باشد؛ دلیل و هدفی که جانمان به آن گره میخورد و ما را در پیچ و تابهای مسیر زندگی به جلو میراند. ویکتور فرانکل (Viktor Frankl) روان پزشکی آلمانی است که میگوید:
جمله بالا را چند بار بخوانید. اهمیت آن را دست کم نگیرید، که بسیار عمیق تر از آن است که به نظر میرسد. در واقع، جمله بالا میگوید برای جذب خواستهها و رسیدن به آرزوها باید به کسی بدل شوید که لایق آن آرزو و خواسته است. بهعبارت دیگر، باید ظرف وجودیتان را بهاندازه خوشبختی مورد نظرتان بزرگ کنید تا امکان رسیدن به آن وجود داشته باشد.
اگر میخواهیم برآورد و چشم اندازی درباره آیندهمان مثلا در ۵ سال بعدی داشته باشیم، باید ببینیم در حال حاضر چه میکنیم و برنامههای روزانه مان و روند زندگیمان چیست. برنامههای روزانه و ابعاد خُرد زندگی مان در زمان حال، اثرات بسیار بزرگی روی آینده مان دارند. آیا مسیر فعلیمان ما را به خواسته هایی میرساند که برای آینده مان در نظر داریم؟
دقت کرده اید که بیشترمان زمان را صرف کارهایی میکنیم که اهمیتشان زیاد نیست؟ اگر بخواهیم بهتر و دقیق تر بگوییم، منظور این است که اولویت بندی درستی در زندگی نداریم. بهره وری واقعی یعنی انجام دادن کارهای مهم و درست. پس اگر قصد توسعه فردی در جان و وجودمان نقش بسته، باید یاد بگیریم که اولویت بندیهای درستی را پیش بگیریم.
باورتان میشود در زندگی میتوانیم از ذهن ناخودآگاهمان هم گول بخوریم؟ ماجرا از چه قرار است؟ واقعیت این است که ما میتوانیم دروغ را باور کنیم و خودمان را برای پذیرش حقیقت به آن راه بزنیم؛ مثلا فرارکردن از برخی حقایق از جمله کارهایی است که ذهنمان انجام میدهد. حتی گاهی سعی داریم دروغ هایی را به خود بگوییم و باورشان کنیم. یکی از کارهای مهمی که در مسیر توسعه فردی باید انجام داد این است که با خودمان روراست باشیم.
همه افراد باید توسعه فردی را در زندگی تجربه کنند. با تلاش برای توسعه فردی میتوانیم ابعاد بهتر و مثبتمان را کشف و نمایان کنیم. پرسشهایی که در این مقاله مطرح شدند به همه ما کمک میکنند تا راحت تر بتوانیم در مسیر توسعه قدم برداریم و به نسخه بهتری از خودمان بدل شویم.
منبع : رسانه آموزشی و آنلاین «چطور»