حساب کاربری

ادبیات پایداری، شعر

تعداد بازدید : 449
تاریخ و ساعت انتشار : دو شنبه 28 مهر 1399 13:59
شاعران: علیرضا قزوه و زهرا اسلامی

  ادبیات پایداری / شعری از علیرضا قزوه

 

«اول آ»

اوّل مهر رسید و من در همان " اوّل آ " بودم
مثل گنجشک دلم می زد، مثل گنجشک رها بودم

پای یک پنجره میزی بود، چه تقلّای عزیزی بود
پنجره راه گریزی بود، خیره در پنجره‌ها بودم

پشت هر پنجره دنیایی است، چشم وا کردم و بستم، آه
من کجایم؟ تو کجا؟ با خویش در همین چون و چرا بودم

گفت : بابا دو هجا دارد... نام من چار هجایی بود
نان یکی... آب یکی ... باران... مثل باران دو هجا بودم

گفت: هر حرف صدا دارد... در سکون حرف زدم با خود
هم صدا بودم و هم ساکت، نه سکوت و نه صدا بودم

گفت: دلتنگ که ای؟ خندید... گریه کردم که پدر... خم شد
آه بابا، بابا، بابا، سخت دلتنگ شما بودم

جنگ شد، پنجره‌ها افتاد، بچّه‌ها تشنه سفر کردند
هشت نهر آینه جاری شد، تشنه در کرببلا بودم

گفت: هی هی! تو کجایی؟ تو ... راست می‌گفت، کجایم من؟
تو نبودی... تو چهل سال است... من... اجازه؟... همه را بودم

تو چهل سال همه غایب... تو چهل سال همه در خویش...
من چهل سال، خدای من! من چهل سال کجا بودم؟

 

 

 

ادبیات پایداری / شعری از شاعر جوان خانم زهرا اسلامی - متولد 1380

«خط ‌شکن»

عطر باران پیچید

در فضای خانه

باد در‌ گوش دلم آهسته

خبر از خط شکن دشمن داد

مرد میدان نبرد

در دلش نور امید

هشت سال عمرش را

صرف جنگیدن داد

او پدر بود که در مکتب عشق

پیکرش غرق به خون

زیر باروت و تفنگ

درس ایثار و رشادت می داد

آن دلیر ارتش

نیمه راه سفر بندگی اش

بال پرواز امانت می‌خواست

گفت در بین سپاه اسلام

چشم امید به فتح فرداست

و در این راه خطر

زخم های تنمان

هدیه از جانب دشمن باشد

شوق پرواز ندارد هرگز

آن که در سینه او

 ترس مردن باشد

ما که از روح خداییم چرا

خانه مان در قفس تن باشد

ما شهادت را از

هر چه آلوده به دنیاست جدا بافته ایم

و منیّت ها را

حین انجام تکالیف و نماز

با خدا باخته ایم

  • جدیدترین ها
  • پربازدید ها