حساب کاربری

معرفی کتاب‌های "دختر شینا" و "سهم من از عاشقی"

تعداد بازدید : 693
تاریخ و ساعت انتشار : دو شنبه 28 مهر 1399 16:21
معرفی کتاب‌ها از : فاطمه اسلامی و پریسا علیزاده

معرفی کتاب «دختر شینا» - نویسنده: بهناز ضرّابی‌­زاده
کتاب «دختر شینا»، روایت خاطره‌­وار زندگی زنی ستودنی به نام «قدم‌­خیر محمدی‌­کنعان»، همسر سردار شهید «حاج‌­ستار ابراهیمی­‌هژیر» است. خانم قدم‌­خیر محمدی­کنعان در یکی از روستاهای خوش ­آب ­وهوای رزن به نام «قایش» متولد می‌­شود. در حدود 15سالگی به عقد ستار ابراهیمی هژیر در می‌­آید و در همان اوایل ازدواج، همسرش به علت نبودن کار، مجبور به ترک همسر و زندگی خود می­‌شود و به تهران می‌­رود. در آنجا به تشکل­‌های انقلابی می‌­پیوندد و در راهپیمایی­‌های ضدنظام پهلوی شرکت کرده و هنگام ورود امام خمینی(ره) به ایران، در بهشت زهرا حضور پیدا می‌­کند. نوعروس روایت ما به تنهایی نوزادش را به دنیا می‌­آورد. با شروع جنگ تحمیلی، ستار به علت علاقۀ وافر به امام(ره)، به جبهه‌­های نبرد حق علیه باطل می‌­رود و قدم­‌خیر دوباره باید مسئولیت بچه‌­ها و خانه و زندگی‌­اش را به تنهایی به دوش بکشد. قدم­‌خیر از ستار صاحب پنج فرزند به نام های «خدیجه، معصومه، مهدی، زهرا و سمیه» می‌شود. در مورد نام­گذاری این کتاب می­‌توان گفت: خدیجه، دختر بزرگ حاج ستار در اوایل کودکی و هنگامی که زبان گشود، نام مادر قدم‌­خیر را که «شیرین» بود، «شینا» صدا کرد. این نام روی شیرین جان ماند و بعدها نام کتاب بهناز ضرابی­‌زاده هم «دختر شینا» شد. رهبر معظم انقلاب حضرت آیت­‌الله خامنه‌­ای نیز در شهریورماه سال 1391، یادداشت تجلیلی بر این کتاب نوشتند و صبوری و ایمان و فداکاری این همسر شهید را ستودند. ستار در اسفندماه سال 1365 پس از سال­ها حضور در جبهه‌­ها و جانبازی و رشادت، در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید و همسرش قدم­خیر نیز در سال 1388 به همسر شهیدش پیوست.

برشی از کتاب:

گفتم:«تو اصلاً خانواده­‌ات را دوست نداری.»

سرش را برگرداند. چیزی نگفت. لنگ­‌لنگان رفت گوشه هال نشست و گفت: «حق داری. آنچه باید برایتان می­‌کردم، نکردم. اما به خدا همیشه دوستتان داشته و دارم.»

گفتم:«نه، تو جبهه و امام را بیشتر از ما دوست داری.»

از دستم کلافه شده بود گفت: «قدم! امروز چرا این طوری شدی؟ چرا سر به سرم می­‌گذاری؟!»

یک دفعه از دهانم پرید و گفتم: «چون دوستت دارم.»

این اولین باری بود که این حرف را می­‌زدم. دیدم سرش را گذاشت روی زانویش و های‌­های گریه کرد. گفت: «یک عمر منتظر شنیدن این جمله بودم قدم جان. حالا چرا؟! کاش این دم آخر هم نگفته بودی. دلم را می­‌لرزانی و می­فرستی­‌ام دم تیغ. من هم تو را دوست دارم. اما چه کنم؟! تکلیف چیز دیگری است.»

فاطمه اسلامی

 

 

معرفی کتاب سهم من از عاشقی - نویسنده : رمضانعلی کاووسی


"رمضانعلی کاووسی" ایثارگر و جانباز 70درصد کشورمان، در کتاب "سهم من از عاشقی" خاطرات خود از دوران کودکی تا روزهای پس از جنگ را نوشته است. خاطرات نویسنده از دوران کودکی‌­اش در یکی از روستاهای اصفهان شروع شده، با مبارزات انقلابی وی با رژیم شاه ادامه یافته و سپس خاطرات جنگ تحمیلی روایت می­‌شود.

او که از جانبازان آسیب نخاعی از ناحیه گردن است، تجربیاتش را در این خصوص بیان کرده تا شاید برای دیگر افرادی که دچار این آسیب­‌ها هستند نیز مفید باشد. به گفته نویسنده، وی این کتاب را فقط با انگشت سبابه دست چپ تایپ کرده است.

در مقدمه این کتاب می­‌خوانیم:

سیزدهم آبان سال 1361، در جنگ تحمیلی عراق علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به گردنم، جانباز ضایعه ‌نخاعی شدم. از زمان جانباز شدن تاکنون، همنشینِ ویلچر هستم. راضی‌ام به رضای حضرت دوست که «هرچه بر سر ما می‌رود، ارادت اوست». دست‌هایم توانایی چندانی برای نوشتن ندارد. مطالب این کتاب را فقط با انگشت سبابۀ دست چپم تایپ کرده‌ام.

تصمیم گرفتم ابتدا خاطرات زندگی‌ام را از دوران کودکی به‌ تصویر بکشم؛ نیز مشکلات و محرومیت‌هایی را که در زمان تحصیل با آن‌ها مواجه بوده‌ام، و بعد اتفاقاتِ شب عملیات و گذرانِ روزهای جانبازی‌ام را به‌تفصیل شرح دهم. می‌خواهم، با نوشتن خاطراتم، حکایتِ جنگیدن و مجروح‌ شدن یکی از فرزندان این آب و خاک برای آیندگان به‌ یادگار بماند.

من خاطراتم را نگاشتم تا دانش مردم کشورم دربارۀ جانبازان به برخورداری از سهمیۀ دانشگاه و شاید نام یک کوچه یا خیابان خلاصه نشود. می‌نویسم تا آیندگان بدانند برای بعضی از رزمندگانِ این آب و خاکْ جنگ در سال 1368 تمام نشد و هنوز ادامه دارد. می‌نویسم تا مردم ایران بدانند عده‌ای از فرزندان این دیار مجبور شدند بعد از جنگ، با خوابیدن روی تخت و نشستن روی ویلچر، مبارزه‌ی دیگری را با درد و رنج و مشکلات گوناگون آغاز کنند. مردم ما نمی‌دانند مشکلاتی گریبان‌گیر یک جانباز قطع ‌نخاع است که گاهی قلم نیز، به‌‌دلیل نارسایی واژه‌ها، مجبور است در برابر آن‌ها دم فرو بندد.

این کتاب توسط انتشارات سوره مهر در 384 صفحه به چاپ رسیده است و خواندن آن قطعاً خالی از لطف نخواهد بود.

پریسا علیزاده

  • جدیدترین ها
  • پربازدید ها