احترام به والدین
پدرم گفت: "برو" گفتم: "چَشم"
مادرم گفت: "بیا" گفتم: "چَشم"
هر چه گفتند به مـن، با لبخنـد
گوش کردم همه را، گفتم چَشم
مـــادرم شـاد شد از رفتـــارم
خنــده بر روی پـــــدر آوردم
با پدر مادر خود، در هر حــال
تا تـــوانستم، نیـــکی کـردم
پــدرم گفت: "تو خوبی پسرم"
مادرم گفت: "از او بهتر نیست"
آسمان خنده به رویـم زد و گفت:
"پسرک از تو خدا هم راضی است"
منبع: وبسایت حرم رضوی (پنجره فولاد)