حساب کاربری

از دستگیری یک تروریست تا ۱۶ سال گمنامی

تعداد بازدید : 137
تاریخ و ساعت انتشار : دو شنبه 23 فروردین 1400 08:18
فروردین سال ۶۲ عملیات «والفجر مقدماتی» در منطقه «فکه» که نیروهای کازرونی چندماهی در آنجا بودند آغاز شد. محسن پیروان که مسئول یکی از دسته‌های تخریب بود برای عملیات به معبر می‌زند تا معبر گشایی کند. عملیات آغاز می‌شود. هر چه به او می‌گویند که کار تو تمام شده و الآن خسته‌ای، به عقب برگردد حاضر نمی‌شود برگردد.

به گزارش شاهد نوجوان از ایسنا، محسن پیروان از دانش آموزان نوجوان شهرستان کازرون در استان فارس است. محسن سال ۱۳۵۱ وارد مدرسه شد و تحصیلات خود را آغاز کرد. پنج سال ابتدایی را با موفقیت و با معدل بالا پشت سر گذاشت و در سال ۱۳۵۶ در حالی به کلاس اول راهنمایی وارد شد که از نظر سیاسی و دینی از هم سن و سالانش بسیار جلوتر بود.

خانه آنان پاتوقی برای نیروهای انقلابی پیرو خط امام  بود که جلسات خود را در آن جا برگزار می‌کردند و از این رو از همان آغاز نوجوانی با آنان حشر و نشر داشت و مبارزات خود را از همان جا آغاز کرد. اسفند ماه ۵۷ با تشکیل اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش­‌آموزان کازرون به این تشکل اسلامی و انقلابی پیوست و از همان زمان مسئولیت انجمن مدرسه خود را برعهده گرفت.

با آغاز مدارس در مهر ۵۸ و فعالیت گروهک‌ها و احزاب مختلف سیاسی و اعتقادی در مدارس به مبارزه فرهنگی با آنان قد علم کرد و با تشکیل میزگردها و مناظراتی پیرامون مسایل اعتقادی و سیاسی  خود به عنوان یک طرف مناظرات در جلسه حضور پیدا می‌کرد و با راهنمایی‌های برادران بزرگتر خود آنان را مغلوب می‌کرد.

دستگیری یک دانش‌آموز تروریست در مدرسه

در سال ۵۹ در مدرسه «ابواسحق» که در آن مشغول تحصیل بود متوجه شد که بعضی از طرفداران سازمان مجاهدین خلق(منافقین) در حال طراحی ترورهایی در سطح شهرستان هستند. او نیز طبق آن چه تکلیف می‌دانست، قضیه را با مسئولین سپاه در میان گذاشت.

و با همکاری تنی چند از اعضای انجمن اسلامی مدرسه ابواسحق در یک عملیات پس از جمع‌آوری اطلاعات لازم، دانش‌آموزی را که از طرف سازمان منافقین مسئولیت ترور یکی از شخصیت‌های کازرونی را برعهده داشت همراه با اسلحه کمری که قرار بود با آن عملیات ترور انجام شود در یکی از کلاس‌ها  دستگیر کرد و به سپاه تحویل داد که این امر موجب شد بعضی از تروریست‌ها در این رابطه دستگیر شوند.

ورود به جبهه

با آغاز جنگ تحمیلی، با وجود اینکه برادرانش از همان روزهای اول جنگ با گروه اول به جبهه‌ها اعزام شده بودند خود نیز در پی اصرارهای مکرری که بر خانواده آورد سرانجام در خرداد ۶۰ پس از اتمام امتحانات پایانی عازم جبهه شد و از این پس تنها برای دادن امتحان یا در صورت زخمی شدن به خانه باز می‌گشت. محسن  بارها مجروح شد و پس از بهبودی، باز هم به جبهه رفت.

شهادت و ۱۶ سال گمنامی

در فروردین ۶۲ عملیات «والفجر مقدماتی» در منطقه «فکه» که نیروهای کازرونی چندماهی در آنجا بودند آغاز شد. محسن پیروان که  مسئول یکی از دسته‌های تخریب بود برای عملیات به معبر می‌زند تا معبر گشایی کند. عملیات آغاز می‌شود. هر چه به او می‌گویند که کار تو تمام شده و الآن خسته‌ای، به عقب برگردد حاضر نمی‌شود برگردد. در طول این عملیات از ناحیه پا زخمی می‌شود. او را به همراه چند زخمی دیگر در چادری می‌گذارند ولی بر اثر پاتک عراق اثری از این چادر باقی نمی‌ماند و او مفقود می‌شود.

تابستان سال ۱۳۷۸ نخستین کاروان شهدا از شهرهای ایران گذشتند و به زیارت امام رضا(ع) رفتند. پیکر محسن هم که عاشق امام رضا(ع) بود، در این کاروان بود. استقبال مردمی از این شهدا بسیار دیدنی بود. پیکر شهید محسن پیروان، ۱۶ ساله، پس از ۱۶ سال به شهر برگشت.

  • جدیدترین ها
  • پربازدید ها