حساب کاربری

روایت کارگر کارخانه «سیمان ری» که به عشق اسلام سودای شهادت داشت

تعداد بازدید : 148
تاریخ و ساعت انتشار : شنبه 28 فروردین 1400 10:11
شهید محمد حسن بهارلوئی در پنجوین عراق شهید شد و پیکرش مدتها در منطقه جا ماند. او کارگر کارخانه سیمان ری بود که سودای شهادت داشت.

به گزارش خبرنگار شاهد جوان، محمد حسن بهارلوئی فرزند عباس  هشتم آذر ۱۳۳۵، درروستای قره بلطاقخوانسار چشم به جهان گشود. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند سپس به عنوان کارگر در سیمان ری مشغول به کار شد ودر سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد بعد از آن  به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هشتم آذر ۱۳۶۲، با سمت آر پی جی زن در پنجوین عراق شهید شد. پیکرش مدتها در منطقه برجای ماند و پس از تفحص و تشییع به خاک سپرده شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.

وصیت نامه محمد حسن بهارلوئی
بسم الله الرحمن الرحيم پس از عرض سلام به پيشگاه امام زمان (عج) و سلام و درود به روان پاک شهيدان راه حق و سلام بر امام امت آن پير جماران و دلسوز ملت مستضعف و ياور بي ياوران و سلاله پاک سيد شهدا امام حسين (ع) پس از عرض سلام اميدوارم که حالتان خوب باشد و هيچ گونه ناراحتي نداشته باشيد و اگر از احوالات اينجانب محمد حسن خواسته باشيد بحمدالله خوب هستم و هيچ گونه ناراحتي ندارم . همسرم و دخترم سميه جان حال من خوب است . نگران من نباشيد مبادا از دوري من ناراحتي بخود راه دهيد . خدا را سپاس گوئيد که خداوند اين اجر را نصيب من کرده و از خدا بخواهيد که اول صواب شهادت را نصيب جمع رزمندگان و بعد من کند . و با اين راهي که نصيب ما شده است خداوند از گناهان ما بگذرد و ما را براه راست هدايت کند و از همه مهمتر اين جنگ را با پيروزي نهائي اسلام و سلامتي تمام رزمندگان به پايان برساند . همسرم سلام مرا به تمام دوستان و آشنايان برسان . باري مشهد غلامرضا و مادر همسرم را سلام ميرسانم . منصور و محمد و ناصرخان را دعاگو مي باشم . برادر عزت الله قادري را سلام ميرسانم و همسر ايشان و زهرا و مريم را دعاگي مي باشم . باري علي آقا را سلام برسانيد و صغرا و مهديه و رقيه را دعاگو مي باشم . همسرم از قول من به پدرم و زن پدرم تبريک و قدم نورسيده را تبريک بگو و اميدوارم که از طرف من و خودت چشم روشني هم برده باشي . از جاي من خواهرانم را کبري و هاجر و اکرم خانم را ببوس . همسرم نامه اي که دوستم و همسننگرم مياورد بگير جواب نامه و انشاءالله يک عدد شلوار کردي به رنگ کرمي مانند شلوار سربازي براي من بدوز اندازه همان زير شلواري باشد . در ضمن کلاه سفيد ؟ برايم بدانم آيا پول به در خانه مياورند از کارخانه يا نه . کرايه خانه از يادتان نرود . شلوار و کلاه و با جوراب نامه را ميدهي به دوستم تا اگر انشاءالله در اين حمله که پيش داريم زنده ماندم بپوشم . همسرم دعا کنيد زيرا عمليات و حمله اي در پيش داريم دعا کنيد تا اين حمله آخرين حمله و موفقيت آميز باشد دعا کنيد با اين حمله اي که با نيروي الهي انجام ميشود به کربلا برسيم و همه رزمندگان اسلام به سلامت بيايند پيش خانواده هايشان . همسرم اگر هم من در اين عمليات زنده برنگشتم ناراحت نشوي فقط دعا کن که اسلام پيروز شود و خدا از گناهان من بگذرد و خون من ارزشي براي اسلام داشته باشد . از بچه هايم مراقبت و تربيت کن در ضمن اين مطلب که حمله اي در پيش است به کسي نگوئي زيرا خائن و جاسوس زياد است . بله همين جاسوسها باعث شده اند که حمله به عقب بيفتد . پس به کسي نگو که حمله در پيش است . شلوار کردي و کلاه نمي خواهم نفرست . متشکرم . زياد عرضي نيست و به‌جز سلامتي شما.

دوستدار هميشگي شما محمد حسن بهارلوئی

  • جدیدترین ها
  • پربازدید ها