شعر؛
از دل کوه میزند بیرون
چشمهی آب سرد و شیرینی
توی آب خوب اگر نگاه کنی
عکس خود را قشنگ میبینی
چشمه آرام میرود به سفر
در سفر او نمیشود خسته
او به دنبال آرزوهایش
میرود بی صدا و آهسته
آرزویش گمان کنم این است
زود رفتن به آخر رویا
رفتن و خوب خوابیدن
توی آغوش نرم و آبی دریا