مهارت های زندگی ؛
در جستوجوی "من" گمشده
به گزارش گروه شاهد جوان، حتما شما هم وقتي آخر شب بيخوابي به سرتان زده يا وقتي که چرخ روزگار مطابق میلتان نچرخیده به اين فکر افتادهايد: بالاخره من کي هستم و قرار است چه گلی به سر جهان بزنم؟ اگر سنتان بالای 22 سال باشد و هنوز به این سوال جواب درست و درمانی نداده اید یعنی این که بحران هویتتان دیگر دارد زیادی طول میکشد. به نظرتان بقیه آدمها به این سوال اساسی چه طور جواب میدهند یا به اصطلاح چه طور با هویتشان کنار میآیند؟ در این مطلب هم به سوال آخر جواب دادهایم و هم راههایی پیش روی شما گذاشته ایم تا سالمتر بحران هویتتان را حل کنید.
مارشیا روانشناس مشهوری که عمرش را گذاشته روی مطالعه هویت، میگوید شاید ما از سالهاي پيش از دبيرستان تا سالهاي آخر دانشگاه درگير هويت خودمان باشیم. به نظر او بحران هويت در دو سال اول دانشگاه يعني 18 تا 20 سالگي به اوج خود ميرسد. جناب روانشناس میگفت جوانها از نظر هویتی معمولا در یکی از این چهار دسته هستند:
1. تکلیفم را با هویتم روشن کردهام
اين جوانها بحران هويت را پشت سر گذاشتهاند. خوشبه حالشان. آنها مواضع فكري خاص خودشان را دارند. آنها بخشی از باورهای خانواده را كه با هويتشان همخوان نبوده كنار گذاشتهاند. البته آنها وقت زيادي صرف حل و فصل مسائل مهم زندگي و جواب دادن به سوالهای اساسی زندگی کردهاند. اين جوانها، انعطاف پذير هستند، اعتماد به نفس بالايي دارند، مستقلند و ظرفيت خوبی براي ايجاد روابط صميمي با ديگران دارند. خلاصه هر چه خوبان همه دارند آنها یکجا دارند.
2. هویتم از قبل معلوم است
اين گروه از جوانها ظاهرا بحران هويتي ندارند. آنها بيچون وچرا ارزشهاي نسل قبل از خود را پذيرفتهاند. البته اگر کسی یا اتفاق مهمي ارزشهاي آزمون نشده آنها را به چالش بطلبد، احساس سردرگمي میکنند. بیشتر افراد اینگروه در چارچوب برنامههايي که ديگران، و به ويژه والدين از قبل برايشان تدارک ديده اند، پیشمیروند. مثلا انتخاب رشته تحصيلي، نوع شغل، همسر و حتي سبک زندگي آنان توسط والدين تعیين میشود. اين جوانها انعطاف ناپذيرند و به شدت به خانوادههای خود وابستهاند. خلاصه، این گروه اعتقادات، سبک زندگی و شغلي براي خود انتخاب کردهاند، بدون اينکه خودشان در اين انتخاب نقش فعالي داشته باشند.
3. هنوز تکلیفم با خودم معلوم نیست
اين جوانان در حال تجربه كردن بحران هويت هستند. آنها هنوز بين علايق خود و برنامههاي والدين تعارض دارند و دارند تلاش میکنند اين بحران را پشت سر بگذارند. اين افراد در بهترين شرايط آدمهايي حساس، اخلاقي و روشنفكر و در بدترين شرايط افرادي مضطرب، مردد و جزم انديش به نظر ميرسند. آنها تلاش میکنند تا به شناخت عميقتری از خودشان برسند و هدف اساسیشان آماده شدن براي تعهد و مسئوليت است. آنها افرادی رقابت طلب، مضطرب، زنده دل، پرحرف اما درگیر تعارض هستند.
4. هر گوشه هویتم از یک جاست
اين اين افراد چه بحران هويت را پشت سر گذاشته باشند و چه نگذاشته باشند، به هر حال به مفهوم يكپارچهاي از خودشان نرسیدهاند. آنها مخصوصا در بخش "عمل" ميلنگند. مثلا كساني كه ميگويند ما مسلمان هستيم اما اعمال مذهبي را انجام نميدهند. آن ها ظاهرا هيچ نوع بحراني را سپري نکرده و در عين حال به هدف خاصي هم تعهد ندارند. آنها به ظاهر آدمهایی "بي خيالند" و نیازی به انتخاب اهداف خاصي حس نمیکنند. روي هم رفته، آنها سطحي، ناراضی و تنها هستند و توان برقراري روابط صميمي و خالص را با اطرافيان خودشان ندارند.
چگونه بحران هويت را راحتتر طي کنیم؟
برای این که بحران هویت خود را راحتتر طی کنید این توصیه ها را آویزه گوشتان کنید:
1.عجله نكنيد و نگران نباشيد!
همين كه بدانيد اين بحران طبيعي است کافیست. اگر دقیقتر میخواهید بدانید بحران هویت شما از بلوغ شروع ميشود در هجده تا بيست سالگي به اوج ميرسد و از بيست تا بيست و پنج سالگي به احتمال زياد به هويت خود دست مي يابید.
2.با عقايد مختلف آشنا شويد و آنها را بررسي كنيد
اگر شما عقاید والدینتان را دربست و بدون بررسی بپذیرید یا بدون بررسی رد کنید پایه های هویتتان محکم نیست. با جهانبینیهای مختلف آشنا شوید و آنها را بررسی کنید. با این کار در دام جزمانديشي دسته دوم نمی افتيد.
3.تواناييهاي خود را ببینید
براي دستيابي به يك جهانبيني خاص و يك شغل خاص علاوه بر علاقه، به تواناييهاي خاصي نياز است. بايد بدانيد كه آيا از عهدهاش برمیآیید؟
4.انعطافپذير باشيد
اين كه در مرحله تعليق هويت باشيد و مدام از اين عقيده به آن عقيده بپريد، تا زمان خاصي بد نيست اما اگر در هر عقيده زیادی پافشاری كنيد، در آن لحظه ديگران را اذيت میکنید و بعدا خودتان پشيمان میشوید.
نویسنده: سعید جویانی
انتهای پیام/