طنز علمی؛
تاریخچه گوسفند شماری
به گزارش شاهد جوان، بیخوابی پدیده جدیدی است که بعد از ورود به دوره شهرنشینی، به سراغ آدمها آمد و تبدیل به یک مسئله شد. کسی نمیداند چرا آدمها در دوره غارنشینی با وجود آن همه دایناسور، راحتتر میخوابیدند.
روانشناسان و روانکاوان مدت زیادی است که بر سر این ماجرا سرگرم تحقیق و پژوهشاند. در زمانهای قدیم، که تمام مردم خانههای ویلایی داشتند، شب هنگام به پشتبام میرفتند و در همان جا لحاف و تشک خود را پهن میکردند. روانشناسهای قدیم هم، به آدمهای بد خواب یا بیخواب توصیه میکردند موقع بیخوابی، ستاره بشمارند تا خوابشان ببرد. این کار تا اندازهای، اثربخش بود؛ ولیکن، در زمستان مردم از پشتبام به داخل اتاقهایشان پناه میآوردند. روانشناسان دوباره نشستند و فکر کردند چه چیزی را جایگزین ستارهها کنند. آنها مدتها فکر کردند و گفتند: در چنین وضعی، بهتر است بهجای ستاره، تیرهای سقف را بشمارند. فکر بدی نبود؛ ولی تیرهای سقف بسیار محدود بودند. مردم دسته دسته به روان شناسان مراجعه کردند وگفتند: ما تیرهای سقف را یکی دوبار شمردیم و از تعدادشان باخبریم. چطور میشود آدم چیزی را بشمارد که از تعداد آن آگاهی دارد؟ در این صورت این کار، احمقانه تلقی خواهد شد. روانشناسان باز نشستند و فکر کردند... آنها گفتند: شما باید چیزی را بشمارید که تمامی نداشته باشد؛ بیخوابها با تعجب گفتند: مثلا چی؟ و روان شناسان گفتند: گوسفند!! شما باید گوسفندانی را بشمارید که در حال پریدن از یک نرده کوتاه باشند. گوسفندان از این سوی مرتع، به آن سوی مرتع خواهند پرید و شما آرام به شمردن آنان خواهید پرداخت. این کار را آنقدر ادامه میدهید تا خسته شوید وخوابتان بگیرد؛ البته همهی مردم نمیتوانستند گوسفند بشمارند؛ مثلا اعراب، تمایل داشتند شتر بشمارند. استرالیاییها دوست داشتند کانگورو بشمارند، اسکیموها ترجیح میداند خرس بشمارند...و خلاصه هرکس بسته به فرهنگ خود، چیز خاصی را ترجیح میداد.
به این ترتیب، بسیاری از مردم توافق کردند که گوسفند را به عنوان یک واحد کلی بپذیرند؛ مثل اتحادیه اروپا که واحد یورو را پذیرفته است. روانشناسان میگویند: وقتی گوسفندان را میشمارید، باید مراقب باشید پاهای عقب آنها به نرده گیر نکند. این کار برای دست انداختن من و شما نیست؛ بلکه آنها میخواهند ذهن شما را روی تصویر«گوسفند» متمرکز نگاه دارند... همچنین باید مواظب باشید که گوسفندان به راهشان ادامه دهند و در آن محل تجمع نکنند و برای دیگران سد معبر ایجاد نکنند. وقتی این دونکته رعایت شد، شمارش شروع میشود:
یک گوسفند... دوگوسفند... سه گوسفند...
نتیجه آزمایشات نشان داده است، اغلب مردم نتوانستهاند بیش از ۷۵۰ گوسفند بشمارند. از سال ۱۹۹۷میلادی به این سو، تمایل مردم به گوسفند شماری به دلایل نامعلومی روبه کاهش گذاشت. بنابراین روانشناسان پیشنهاد دادند که بهجای شمردن بز وگوسفند، بیایند و روی یک چیز ثابت، ولی متحرک، تمرکز کنند. مثلا آبشار!! آبشار، ظاهرش ثابت ولی باطنش متحرک است. برای تست چنین پیشنهادی، بیست نفر داوطلبانه به مراکز ویژه، مراجعه کردند و گفتند ما میخواهیم در این آزمایش جدید شرکت کنیم... باری! تمام بیست نفر به دستور مسئولان کلینیک رفتند و خوابیدند. در آنجا یک شیر آب بود که آن را عمدی باز گذاشته بودند تا صدای شرشر آب، داوطلبان را به یاد آبشار بیاندازد. این آزمایش در همان بار اول، با شکست مواجه شد؛ چون تمام داوطلبان چندین بار با چشمان خوابآلود از تخت برخاستند و از مسئولان کلینیک، محترمانه پرسیدند: میبخشید... دستشویی کدام وره؟!
نکتهی علمی در رکود گوسفندشماری، تصویرسازی مغز است که ظاهرا به انرژی ذهنی فراوانی نیاز دارد. وقتی ما به گوسفندان پشمالو، فکر میکنیم و مراقبیم که دست و پایشان به نرده نخورد و بدتر از آن، شمردن تعداد آنها و رعایت امانتداری در مورد آمار و تعداد ارائه شده است، همگی نیازمند انرژی ذهنی فراوان است. درحالی که داوطلبان بیشتر میل دارند بدون خستگی ذهنی به خواب روند. یکی از دلایل بیخوابی، وجود هیجانات اضافی در ذهن است. متاسفانه روانشناسان این نکته را دیر متوجه شدند. طبق این یافته، بیخوابی میتواند دلایل متنوعی داشته باشد.
بعضیها طلبکارند، بعضیها بدهکارها، بعضیها عاشق! البته بیخوابی اینها، کمی متفاوت با بیخوابی دیگران است. مشکل این جماعت با شمردن بز وگوسفند حل نمیشود. اینها باید یک فکر اساسی به حال خود بفرمایند وگرنه از بیخوابی تلف خواهند شد، حالا دیگر خود دانند!
القصه... جماعات و گروههای زیادی هستند که خواب با چشمهایشان قهر کرده است؛ که میتوان برای هر گروه، راه حل خاصی را پیشنهاد داد. این دیگر بستگی به شدت هیجانهایی دارد که مثل کنه به ذهن آنها چسبیدهاند!
نویسنده: احمد کعبی فلاحیه
انتهای پیام/