عنوان: پاییز مزهی خرمالو میدهد
نویسنده: زهرا حیدری
چاپ اول: ۱۳۹۷
ناشر: قدیانی
به گزارش گروه شاهد جوان، ماجرای این رمان که در تابستان و پاییز ۵۷ رخ میدهد، از زبان نوجوانی به نام یونس روایت میشود. مادر یونس قالی میبافد و به تازگی سفارش بافت قالیچهای با طرح چهره فرح را قبول کرده است. یونس بعد از اینکه پدرش به دنبال اختلاف با مباشر ارباب سابق روستا و جرو بحث با رئیس پاسگاه به زندان میرود، مجبور میشود مسئولیت خانه و کارهای نیمهکاره کشاورزی را بر عهده بگیرد. در همان زمان پسر عمه یونس از سربازی فرار میکند و به روستا میآید. یونس به همراه مادر برای فروش قالی به شهر میرود و شاهد اتفاقات جالبی میشود:
« پیچیدیم توی خیابان شهناز. کمی که رفتیم، سر چارراه شلوغ بود. مردم نردهها و پارکومترهای کنار خیابان را کنده بودند و راه را بسته بودند و شعار میدادند. جواد گفت:« این دفعه مثل اینکه خیلی فرق دارد. مردم خیلی جوشی شدهاند. تا جنازهها را تحویل نگیرند، ولکُن نیستند.»
مادرم با ترس گفت:« چه جنازهای؟»
« یک عده دیدهاند که کامیون پلیس رفته کاروانسرای حاجرضا توی خیابان شورین، سیزده تا جنازه را یواشکی از آنجا بیرون آوردهاند و بردهاند.»
حبیب یوسف زاده
بیشتر بخوانید: «قطعه شورانگیز» از نشر شاهد خواندنی شد
بیشتر بخوانید: کتاب گشت (خواب پلنگ)
بیشتر بخوانید: کتاب گشت (قطعه شورانگیز)
بیشتر بخوانید: کتاب گشت (دارم می رسم جان جان)
انتهای مطلب/