داستانک
به گزارش نشریه الکترونیکی شاهد جوان و نوجوان، فرمانروا دستور داد در کنار دیوار بزرگ باغ لشکریان کمی استراحت کنند. باغبان نزدیک پادشاه ایران زمین آمده و از او و سربازان دعوت کرد که وارد باغ شوند. مهرداد گفت: ما باید خیلی زود اینجا را ترک کنیم. باغبان اظهارداشت: دیشب خواب دیدم خورشید ایران در پشت دیوار باغم است و امروز پادشاه کشورم را اینجا می بینم.
مهرداد گفت: اشتباه نکن آن خورشید من نیستم آن خورشید سربازان ایران هستند که در کنار دیوار باغت نشسته اند .از این همه فروتنی و بزرگی پادشاه ایران زمین اشک در چشمان باغبان گرد آمد. مهرداد دوم (اشک نهم) بسیار فروتن بود و همواره در کنار سربازان خویش و بدور از تجملات بود.
اشک نهم به ما آموخت ارتش ایران یگانه و یکتاست.
گردآورنده: محدثه گودرزی
سردبیر: حسین عبداللهــی