حساب کاربری

گفتگو با فرزند شهید؛

 جوانان و نوجوانان سرزمینم از هیچ انسان موفق دیگری چیزی کم ندارند 

تعداد بازدید : 715
تاریخ و ساعت انتشار : یک شنبه 15 اسفند 1400 11:22
سرویس خانواده: اگر چه بسیاری از مجاهدان این دیار، پاداش شجاعتشان را از خدای سبحان گرفته‌اند و به مقام عظمای شهادت نایل آمدند، اما اگر به دقت به جاده زندگی نگاه کنیم، سوارانی را می‌بینیم که همچنان چالاک و چابک به سمت نور در حرکتند و بیرق فتح و پیروزی و نوید ظهور مولایمان را در دست پرقوتشان به اهتزاز در آورده اند.

نشریه الکترونیکی شاهد جوان و نوجوان بر آن شد تا در گفتگویی اختصاصی با دکتر فربد دستنبو دندانپزشک باشد و رمز موفقیت‌های وی در زندگیش را به نسل جوان و نوجوان بیان کند.
دکتر فربد دستنبو متولد
۱۳۵۹ دندانپزشک که خود، فرزند شهید است درباره موفقیت زندگی چنین می گوید: فرزند شهید سرلشکر فرهاد دستنبو هستم که اکنون در رشته دندانپزشکی طبابت می کنم.

 چطور می‌توان موفقیت‌های حضرتعالی را برای نسل جدید بیان کرد؟

 به نظر بنده صحبت کردن برای نسل جدید یک وظیفه عمومی است. یکی از مواردی که روی دوش من خیلی سنگینی می‌کند و باید به آن پرداخته شود این است که به نسل‌های بعد از خود این آموزش را داشته باشیم. تکرار یک سری رفتارها و الگوها باعث می‌شود تا  جوانان به دو دسته تقسیم شود.
او می افزاید، نتایجی که تکراری هستند و خروجی بالایی ندارند، به نوعی تکرار مکررات است.
او اعلام کرد، یکسری نتایج هم بکرهستند و خروجی‌های فراوان دارد که مقام معظم رهبری هم روی این موضوع تاکید دارند و ما باید نسبت به نسل جدید آگاهی داشته باشیم که چه مطالبی را به آنان آموزش دهیم.
 بنده تمایل دارم به این نکته اشاره کنم که اگر ما همان الگوها و رفتارهایی که در گذشته داشتیم را بخواهیم تکرار کنیم نتایج همان است که امروز شاهد آن هستیم، برای اینکه نتیجه خوبی داشته باشیم  باید الگوها و رفتارهای‌مان را تغییر دهیم برای تغییر الگو وظیفه داریم به نسل بعد از خود و به هم نسلی‌های خودمان که در این مسئله غنی نیستند آموزش دهیم یا الگوهای قدیمی را تغییر دهیم؛ طبق فرمایش حضرت امیر فرزند زمانه خودمان باید باشیم که این بسیار ارزشمند است.
وی اظهار داشت: در سیستم آموزشی چه در خانواده و چه در آموزش و پرورش صحبت‌های زیادی شده است، اما قطعا نیازمند یکسری تغییر رفتارها و آموزش‌ها هستیم تا مسیر جدیدی را انتخاب کنیم، اگر من بتوانم به فرزندانم این آموزش را بدهم تا در شرایط کنونی چگونه زندگی کنند و از آموزش‌های خودم که در زمان کودکی از خانواده دریافت کرده‌ام و فقط به آنها بسنده نکنم و آموزش‌ها را به روز کنم کمک بسزایی به جامعه کرده‌ام. 

چه چیز باعث شد شما به این سمت گرایش پیدا کنید؟

تیر سال ۶۷ طبق خواسته پدرم خدمت ایشان رفتیم، تا با ما صحبت کنند من ۸-۷ ساله بودم و برادرم هم ۱۵-۱۴ ساله، برای من این جمله پدر بسیار عجیب بود بدون مقدمه به من و برادرم گفتند دوست دارم هر دوی شما دندانپزشک شوید، و جمله بعدی ایشان این بود، پزشک که شدید بیاید  دندان‌های من و مردم را درست کنید، یک ماه بعد پدرم در منطقه عملیاتی سوباشی در ۵ مرداد ۶۷ همراه ۱۸ نفر از همرزمانشان در عملیات مرصاد به درجه رفیع شهادت نائل شدند و یک اتفاق عاشورایی در آن منطقه رخ داد؛ و البته رسانه‌ها سعی کردند تا حدودی به آن بپردازند و در جشنواره فیلم فجر امسال هم یکی از فیلم‌ها به گوشه‌ای از آن اتفاق به صورت مختصر پرداخت.

 جواب سوال شما که چرا وارد این حیطه شدم وصیت پدرم بود.

شهید فرهاد دستنبو پدر دکتر فربد دستنبو
 

۶-۷ سال پیش  مراسم‌ بزرگداشتی  برای پدر و شهدای سایت سوباشی برگزار شد یکی از پیشکسوتان که در آنجا حضور داشت از پدرم خاطره‌ای تعریف کرد؛ در آن خاطره مطلبی را بیان کردند، که من پاسخ سوال خودم را گرفتم، و گفتند فرهاد (یعنی پدر بنده) یک ماه و نیم آخر دندان فک پایینش دچار آبسه شده بود و به دلیل تراکم فعالیت‌ها و وظایف سنگینی که داشتند نرسیده بودند که درمان کنند. من نتوانستم برای پدرم کاری کنم اما برای مردم سرزمینم سعی می‌کنم به بهترین نحو کارشان را انجام دهم.
اکنون طرحی در سطح ملی به نام  دنداب کلید زده ام، که انشاالله بتوانیم یک پوست اندازی در دندانپزشکی کشور انجام دهیم.

چه زمانی این پروژه انجام می‌شود؟

زمان اجرایی شدن طرح بستگی به شرایط داردلذا  قصدم بر این است در ۶ ماه اول سال ۱۴۰۱ طرح مزبور را از شهر کرمان اجرایی کنم، چون بخشی از این طرح هم سو با تفکر حاج‌قاسم است قرار بر این شد طرح دنداب با نام مبارک حاج قاسم سلیمانی مزین شود.

 حضرتعالی به عنوان فرزند شهید چه توصیه به نسل جوان و نوجوان دارید؟

برای اینکه توصیه آموزنده‌ای داشته باشم باید خودم را برگردانم به سال‌های گذشته من در آستانه ۴۲ سالگی هستم اگر قرار است من برای ۲۰ ساله‌ها صحبت کنم باید برگردم به سن ۲۰ سالگی خودم و اطلاعات الان خودم را ضمیمه آن کنم؛ برای افراد ۲۰ ساله آگاهی‌هایی که برای زندگی کسب می‌کنند، اگر برایشان لذت بخش است و مسیرشان را روشن‌تر کرده ادامه دهند ولی اگر از این آگاهی‌ها حس خوب دریافت نمی‌کنند مسیر درستی را انتخاب نکرده‌اند.
 نکته دوم اینکه ما در زندگی به چه کسی گوش می‌دهیم تعیین کننده این است که به کجا می‌رسیم جوانان باید یاد بگیرند  که به چه کسانی گوش دهند.

در فضای مجازی هر صفحه ای را که باز می‌کنیم انواع و اقسام تفکرهای وجود دارد. به راحتی می توان با آنها آشنا شد.به طور مثال؛ بچه‌ای که در کلاس‌های آنلاین شرکت می‌کند با وجود گوشی و اینترنت می‌تواند به کل دنیا متصل شود.
 غرایز نوجوان و جوان باید به رسمیت شناخته شود. این که ما بیاییم ازدواج جوانان را آسان کنیم خیلی مهم است اما آیا زندگی و تفکر آسان بودن ازدواج را در ذهن جوانان نهادینه کرده‌ایم؟

 جوانان و نوجوانان سرزمینم ، از هیچ انسان موفق دیگری چیزی کم ندارند. 
 اشرف مخلوقات ما پیامبر اسلام است که چند روز پیش مبعثشان بود که این‌ها همه نشانه‌ای توسط خداوند است برای ما؛ آیا پیامبر اکرم از نظر فیزیکی با ما تفاوتی داشتند؟ آیا ایشان مثل ما چشم، دست، زبان و ... نداشتند؟ آیا مثل ما نیازهای مختلف نداشتند؟ خداوند در آیات قرآن می‌فرمایند من برای تو هیچ چیز کم نذاشتم همانطور که برای حبیبم نگذاشتم این نکته بسیار مهم است و باید بدانیم که خداوند برای ما انسان‌ها سنگ تمام گذاشته و ما باید به ظرفیت‌های درونی خودمان که غیرفعال است پی ببریم آنها را فعال کنیم و پرورش دهیم و وظیفه شما در رسانه و وظیفه من درمانگر و ..... نسبت به نسل‌های بعدی خود، این است که این آگاهی‌ها را منتقل کنیم تمام سوره‌های قرآن با یک آیه شروع می‌شود؛ و آن هم بسم الله الرحمن الرحیم است و این تاکید خداوند به بخشندگی و مهربانی‌اش است اینکه من می‌بخشم؛ بزرگترین ضعف ما انسان‌ها این است که می‌ترسیم و احساس گناه داریم و باید بفهمیم که ترس ریشه تمام مشکلات است و باید به فرزندانمان یاد دهیم که چطور با خداوند آشتی کنیم و بعد از آن کار زیادی نداریم ما به عنوان انسان آفریده شده ایم که خوب زندگی کنیم.  

 

نبود تکیه گاهی مثل پدر چه تاثیری در زندگی شما داشت؟ 

این سوال شما دو بخش دارد یک زمانی که پدر نشده بودم و زمانی که پدر شدم؛ زمانی که پدر نشده بودم یک نگاهی داشتم که پدر وجود ندارد مادر هست و خدا در زندگی ما وجود دارد بعضی‌ها دست بر سر ما می کشیدند و پیشانی ما را می‌بوسیدند و این ارزشمند است؛ همین الان هم من بچه‌ای را مثل شرایط سابق خودم ببینم همین کار را می‌کنم.
 بخش دیگر برمی‌گردد به زمانی که من وارد زندگی مشترک شدم حاصل ازدواجم یک  پسر و دختر بود،
 اینکه می‌گویم خدا وجود دارد با تمام وجودم می‌گویم خداوند اول و آخر هر چیزی است و اگر بخواهم خودمانی‌ترصحبت کنم به این نکته اشاره می‌کنم؛ زمانی که پدر من در قید حیات دنیوی بودند من نتوانستم خیلی پدر را درک کنم چون پدر بنده نظامی بودند و من زمان جنگ به دنیا آمدم ۸ سالگی جنگ تمام شد و پدر من هم شهید شدند و عملا من نتوانستم خیلی از حضور ایشان استفاده کنم .
خاطراتی از ایشان دارم اما حضور پدر را خیلی احساس نمی‌کردم اما از زمانی که  پدر شهید شدند با ایشان بیشتر آشنا شدم از طریق حسی که داشتم. 

من همیشه در انشاهایم می‌نوشتم که در آینده می‌خواهم دندانپزشک شوم؛ سانحه‌ای  برای من رخ داد و دستم شکست و دو پلاتین در دستم بود و یک ماه و نیم بعد پدرم شهید شدند و من فقط شبی که می‌خواستم از بیمارستان مرخص شوم پدرم را دیدم؛ پدرم آمد و مرا ترخیص کرد و به خانه برد؛ من دستم شکست پدرم نیامد، رفتم اتاق عمل پدرم نیامد، از اتاق عمل بیرون آمدم پدرم نیامد و در هیچ‌کدام از شرایط پدرم بالا سر من نبودند؛ نه این که نخواسته باشند نمی توانستند.... و این خیلی مردانگی می‌خواهد؛ این کار پدر نشان‌دهنده باور و ایمان به وجود قدرتی بالاتر یعنی خداوند است.

  الان که پدر شدم متوجه می شوم وقتی که فرزندم تب می‌کند فکرم درگیر و ناراحت است؛
نمی شود کسی از دنیا برود و خداوند خیالش را بابت این دنیا راحت نکرده باشد، نمی‌شود کسی به خدا توکل کند و خدا برایش کافی نباشد.

آقای دکتر خانواده خوشبخت را در یک جمله برای ما بیان کنید؟
 خانواده که هیچ یک از اعضای آن نسبت به خوبی‌ها و خداوند زاویه نداشته باشند در خانواده‌ای که خداوند جاری باشد، این خانواده خوشبخت است تعاریف دیگری هم وجود دارد مثلاً زن و شوهر در کنار هم آرامش داشته باشند، فرزندان در کنار پدر و مادر آرامش داشته باشند و آیا این آرامش از وجود خداوند نشات نمی‌گیرد؟ وقتی اتصال هر خانواده با خداوند برقرار شود همه چیز درست شدنی است.

توصیه شما به همکارانی که تازه وارد حرفه دندانپزشکی می‌شوند، چیست؟

 همکارانی که درسشان تمام می‌شود در ابتدای امر چند نکته را بسیار مهم در نظر بگیرند؛ اگر بیماری به ایشان مراجعه کرد در صورتی که نتوانست به چشم عزیزترین شخص زندگی‌اش به آن بیمار نگاه کند، برای آن درمان انجام ندهد.
 سعی کنند در هر کاری که  به آن ورود پیدا می‌کنند آگاهی لازم را داشته باشند و به درد مردم اهمیت دهند.
 اینکه من به عنوان دندانپزشک انتخاب شدم اتفاقی نبوده است و یادم باشد که خداوند به من مسئولیت داده و از آن مهمتر اجازه داده در چیزی که خودش خلق کرده من دخل و تصرف داشته باشم، و این نکته بسیار مهم است من دارم روی چیزی کار می کنم که خدا روی آن وقت گذاشته؛
  درمان دست اوست؛ دانش اصلی به دست ذات لایتناهی خداوند است.
امیدوارم من هم به این دیدگاه پایبند باشم.

چه فاکتورهایی را قبل از شروع زندگی موفق لازم است بدانیم؟

 به عنوان یک کلمه کلیدی، باید به شناخت و بلوغ برسیم. قبل از ازدواج چشمانمان را باز کنیم و بعد از ازدواج کمی چشم‌هایمان را ببندیم و آگاهی‌مان را بالا ببریم از خودمان از نیازهایمان و نیازهای طرف مقابل؛ و هر زمان که به صورت اشتراکی درآمدیم یک مقداری خواسته‌هایمان را پایین بیاوریم و به طرف مقابل اجازه دهیم زندگی کند او هم حق دارد زندگی کند و فکر کند.

به عنوان سوال پایانی

سه کلمه برای زندگی موفق

 به طرف مقابل حق بدهیم

 لبخند بزنیم 

سکوت کنیم  

خبرنگار: محدثه گودرزی

سردبیر: حسین عبداللهی

 

  • جدیدترین ها
  • پربازدید ها