هم اسمش علی بود هم علیوار
سعی میکرد فرمودههای حضرت علی (علیهالسلام) را در زندگی ساری و جاری کند.
بهعنوان مثال در بُعد رعایت سادهزیستی یادم میآید که در اتاق کارش روی زمین مینشست و کارهایش را انجام میداد.
احساس کردم شاید معذّب باشد. پیشقدم شدم و رفتم یکسری صندلی گرفتم.
با دیدن آنها برخلاف انتظار اولیهام، علی نه تنها شاد نشد، بلکه ناراحت هم شد.
میگفت: «دنیا آهستهآهسته آدم را در کام خود فرو میبرد. قدم اول را که برداشتی تا آخر میروی. لذا باید مواظب همان گام اول باشی.»
دختر شهید میگفت: «پدرم در هیچ حال از یاد خدا غافل نبود و قـبل از انـجـام هـرکاری وضـو میگرفت و میگـفت: کارم را در راه خـدا انـجام میدهم. او هنگام شهادت نیز وضو داشت و با پیکری مطهّر به آرزوی خود برای شهادت در راه خدا نایل شد.»
منبع: خاطرهای از شهید علی صیاد شیرازی به روایت همسر و دخترش در ماهنامه شاهد یاران
انتهای مطلب/