به گزارش نشریه الکترونیکی شاهد جوان و نوجوان، کیلومترها دورتر از خاک میهنمان ایران اسلامی، در سوریه و عراق، جوانان دهه هفتادی در راه دفاع از حرم اهل بیت (ع) به شهادت میرسند تا مانند پدرانشان که دیروز و در هشت سال دفاع مقدس از اسلام و ناموس شان دفاع کردند این بار آنها نیز، غیرتمند در برهه ای دیگر داوطلبانه گام به میدان آزمون بزرگ بگذارند و دهه هفتادی های انقلابی زیادند که نامشان در لیست پرافتخار شهدای مدافع حرم به کثرت دیده می شود.
چه بسیار دهه هفتادی که در عرصه شهادت قامت راست کردند، جوانانی که شهادت را زیباتر از هرچیزی می بینند. دهه هفتادی ها نسل سوم انقلاب اند که رشادت های جوانان جبهههای حق علیه باطل در دوران دفاع مقدس را ندیدند، اما خود دست به کار بزرگی زدند، زمانی که سیاهی پرچم داعش در شهرهای سوریه و عراق قد علم کرد این جوانان هفتادی بودند که احساس کردند زمان کارزار است و برای مقابله با پیشروی تکفیری ها قدم به پیش گذاشتند تا به نوای "کیست مرا یاری کند" سیدالشهدا (ع) لبیک گویند، این در حالی است که بسیاری از این شهدا را کمتر کسی می شناسد.
شهید عباس دانشگر، شهید مدافع حرم ۲۳ ساله و دهه هفتادی سمنان که 1395/03/20 در جنوب حلب سوریه آسمانی شد از نمونه جوانان مؤمن و انقلابی است که به عنوان یک جوان دهه هفتادی قامت راست کرد و به عنوان مدافع حرم تا آخرین قطره خون خود ایستادگی کرد و جنگید و در پایان شربت شهادت را نوشید.
به مناسبت سالروز تولد شهید دهه هفتادی سمنان، شهید مدافع حرم عباس دانشگر در گزارشی به معرفی سبک و سیره اخلاقی این شهید، روش و منش و برخورد این شهید در جامعه، خصوصیات اخلاقی و عرفانی وی پرداخته است که در ادامه می خوانید:

زندگینامه شهید مدافع حرم عباس دانشگر
شهید عباس دانشگر فرزند مؤمن، در هجدهمین روز از اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۲ شمسی در شهرستان سمنان، در خانواده ای متدین به دنیا آمد. حضور او در مسجد و پایگاه بسیج باعث شد که رفتار و گفتارش با اخلاق اسلامی آراسته شود. او از همان کودکی با احکام و قرآن و تعالیم دینی آشنا شد. از آنجا که همواره خنده بر لب داشت، رابطه ای صمیمی و عاطفی با دوستانش پیدا می کرد. آن قدر گرم و صمیمی بود که در اولین برخورد، هرکه او را می دید شیفته اش می شد. فردی شجاع و نترس بود. از سن هشت سالگی به بعد به طور مرتب در نماز جماعت حضور می یافت و هر سال به همراه دوستانش در مراسم اعتکاف شرکت می کرد. به جلسات دعای کمیل و دعای ندبه می رفت و پای بیشتر منبرهایی که در مسجد محل و دیگر مساجد شهر برگزار می شد، حضور داشت.
در سال ۱۳۹۰ در کنکور سراسری شرکت کرد و با رتبه عالی در دانشگاه سمنان و در رشته مهندسی کامپیوتر (نرم افزار) قبول شد، اما به خاطر دوراندیشی و البته عشق و علاقه ای که به سپاه پاسداران داشت، در آزمون دانشگاه امام حسین (ع) هم شرکت کرد و قبول شد. یک هفته ای در فکر بود که کدام یک را برگزیند. اکثر دوستان و آشنایان به او پیشنهاد دادند که در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل دهد، اما او به این نتیجه رسید که دانشگاه امام حسین (ع) را انتخاب کند که آن را یک دانشگاه انسان ساز می دانست. به دوستانش می گفت: «من دوست دارم برای خدمت به اسلام و انقلاب وارد سپاه پاسداران شوم».
او در ۵ مهرماه ۱۳۹۰ وارد دانشگاه امام حسین (ع) شد و پس از گذشت یک سال دوره آموزش عمومی افسری را پشت سر گذاشت. او به دلیل فعالیتهای فرهنگیاش در دانشگاه، مورد توجه سردار حمید اباذری، جانشین وقت دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) قرار گرفت.
عباس دانشگر در اواخر مهرماه ۱۳۹۱ فعالیت خود را در کانون «اندیشه مطهر» و نیز بخش مستندسازی مرکز شهید آوینی آغاز کرد و مدتی نیز به عنوان دبیر مشاوران جوان فرماندهی در دانشگاه فعالیت می کرد. او در اواخر بهار۱۳۹۲ در دفتر سردار اباذری مشغول به کار شد.
عباس با استفاده از فضای معنوی دانشگاه و با مطالعه بسیار، موفق شد بنیه های اعتقادی و اخلاقی خود را روز به روز مستحکم تر کند و محیط کار، نوع مسئولیت خطیر، و رفتن به مأموریت های فراوان به همراه سردار اباذری، با وجود سن کم از او مردی دلاور ساخت.
از دست نوشتههای مناجات گونه او با خداوند متعال برمی آید که در او تحولی درونی رخ داده بود و پیوسته خود را در محضر خدا می دید و از اعمال روزانه خود حساب می کشید. عباس تا قبل از شهادتش دو بار در پیاده روی اربعین در کربلا شرکت کرد و چندین بار برای تعالی روح خود به قم و مشهد مقدس مسافرت کرد.

او در ۲۸ بهمن ماه ۱۳۹۴ دخترعموی خود را به همسری برگزید و عقد موقتی بین آنها خوانده شد. چند صباحی از دوران نامزدی آنها نگذشته بود که عباس عزم سفر به سوریه کرد و سرانجام برای مبارزه با دشمنان تکفیری در ۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ به جبهه مقاومت در سوریه پیوست. شرایط دشوار منطقه سبب شد که او پس از پایان دوره ماموریتش، ماندن را بر بازگشت به ایران ترجیح دهد و هفت روز سخت را در کنار هم رزمانش در جبهه مقاومت بگذراند. آخرین مسئولیت او در حلب سوریه، فرماندهی گروهان بود.
او سرانجام عصر روز ۲۰ خردادماه ۱۳۹۵ در حالی که بیست و سومین بهار زندگی اش را می گذارند، در روستای هویز در حومه جنوبی شهر حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید. پیکر مطهرش پس از وداع و تشییع باشکوه در دانشگاه امام حسین(ع) به زادگاهش سمنان آورده شد و پس از تشییع بر روی دستهای مردم شهید پرور شهرستان سمنان، در صحن حرم مطهر امامزاده علی اشرف علی به خاک سپرده شد.
پدر شهید: عباس از همان دوران کودکی به رفتن به مسجد عادت کرد خصوصیات اخلاقی شهید دهه هفتادی
مؤمن دانشگر، پدر شهید مدافع حرم عباس دانشگر، با اشاره به ویژگیها و خلقیات و خصوصیات این شهید اظهار داشت: باغچهای در حیاط خانه ما بود که سرسبزی درخت انار و انگور بر طراوت و شادابی آن میافزود. در اواخر فروردین هرسال شکفته شدن گل محمدی و یاس فضای حیاط خانه را عطرآگین میکرد. یک تخت چوبی کنار حیاط گذاشته بودم که گاهگاهی برای تنوع و تفریح، گوشه حیاط می نشستم و مطالعه می کردم.
وی اظهار کرد: عصرها که میشد چای را آماده می کردیم و خانوادگی اطراف تخت می نشستیم و می نوشیدیم. صدای جیک جیک گنجشکان و کبوترانی که روی درخت انار بودند، یک آهنگ روح نواز همراه با شور و شادی خاصی در فضا به وجود می آورد. در گوشه حیاط ته مانده نان های ریز سفره ریخته می شد. تعدادی از گنجشک ها برای برچیدن و خوردن نان ها به این سو و آن سوی حیاط می پریدند. می رفتند و دوباره برمی گشتند. آن زمان عباس سوم یا چهارم ابتدایی بود گاهی به حیاط می آمد و روی تخت می نشست. از فضای دلپذیر حیاط خوشش می آمد و تکالیفش را در حیاط انجام می داد.
پدر شهید مدافع حرم عباس دانشگر افزود: یک روز به ذهنم خطور کرد که عباس از هوش و استعداد خوبی برخوردار است. در سنین کودکی ظرفیت رشد و بالندگی را در او بارها دیده بودم. مناسب است وقتی به حیاط می آید، نصیحتی به او بکنم تا با شکوفایی طبیعت، شاهد شکوفایی رشد و ترقی او باشم.
وی خاطرنشان کرد: روزها و شب ها در فکر بودم که چه بگویم. گاهی مطلبی را در ذهن پرورش می دادم و تصمیم می گرفتم به او بگویم؛ ولی بعد می دیدم او هنوز نوجوان است و باید نکته ای بگویم که از پس آن کار برآید و باعث نشود زده و ناامید شود.
خبرنگار: محدثه گودرزی
سردبیر: حسین عبداللهــی