تا جویبار خراسان
من نوجوانی هستم که در دل این سرزمین، زیر سایه پرچمی که با خون شهیدانمان برافراشته شده، رشد کردهام. در میان تمامی صداهایی که این روزها می شنوم، صدایی هست که دلم را آرام می کند؛ و آن صدای رهبرم، آیتالله خامنهای است.
هرگاه به سخنانشان گوش میدهم، قلبم آرام میگیرد. ایشان نه تنها رهبر کشور، بلکه پدری هستند برای همه ما نوجوانها.
من به ایشان نگاه میکنم و یاد میگیرم که معنای صلابت، معنای ایستادگی و معنای عشق به وطن چیست. با کلامشان، ایمان را در قلب ما زنده نگه میدارند و با نگاهشان، آرزوهای بلندمان را قوت میبخشند. رهبر من، چراغی است در مسیر پرپیچ و خم زندگیام. میخواهم بزرگ شوم و کاری کنم که ایشان به ما، به نوجوانان این سرزمین، افتخار کنند. هر قدمم برای آینده ایران، یک «لبیک» به ندای رهبرم است.