شاهد جوان و نوجوان؛
به گزارش نشریه الکترونیکی شاهد جوان و نوجوان، سردار مرتضی قربانی از فرماندهان دوران دفاع مقدس در کتاب تاریخ شفاهی خود با عنوان "در مسیر پیروزی" در باره عملیات بیتالمقدس روایت میکند: مأموریت ما (در مرحله چهارم عملیات) این بود که در شلمچه بهموازات خط مرزی و روی جاده بصره-خرمشهر عمل کنیم. در واقع ما از جاده به سمت مرز رفتیم و این خط را تصرف کردیم و مستقر شدیم. تا ما از ایستگاه حسینیه و خط مرزی به شمال شلمچه و نهر عرایض برویم، بیست و نهم اردیبهشت شد.
این مرحله از عملیات بیتالمقدس از شب دوم خرداد شروع شد. عراقیها در گوشه شلمچه، روی خط مرزی و جاده بصره به خرمشهر، تعداد زیادی تانک، نفربر و نیروی پیاده مستقر کرده بودند. اینجا گلوگاه ارتش عراق در مسیر رسیدن به خرمشهر بود؛ و ما در یک درگیری سخت با دشمن، بخشی از شلمچه را تصرف و آنجا را با چنگ و دندان حفظ کردیم.
ما از شب دوم خرداد تا فردای آن یعنی روز دوم خرداد، حدود ۲۰۰ شهید در گوشه شلمچه دادیم. دشمن با گلوله ضد هوایی و تیر مستقیم تانک به جنگ با نفرات ما آمده بود و هر تعداد از تانکها و ضد هواییهایش که منهدم میشد، بلافاصله تانکها و ضد هواییهای دیگری را جایگزین میکرد.
وقتیکه پیکر شهدا سنگر شد
در بحبوحه عملیات من خودم سینهخیز به خط مقدم رفتم. اگر نمیرفتم دلم آرام نمیگرفت. قصه و داستان نیست. صحنههای تکاندهندهای بود. نیروها در شلمچه و جاده بصره - خرمشهر به دلیل آتش شدید دشمن، زمینگیر شده بودند و چون زمین منطقه صاف و بدون عارضه بود، بهاجبار پشت شهدا دراز کشیده بودند. هرکدامشان هم یک خشاب و چند تا گلوله آر.پی.جی بیشتر نداشتند.
دشمن مدام داشت به بچهها فشار میآورد، اما با وجود این وضعیت خطرناک، آنها یکقدم هم عقب نیامدند. به نظر من نیروهایی که آنجا آمدند، ماندند، مقاومت کردند و شهید یا زخمی شدند، بیشتر از نیروهای دیگر به گردن ملت ایران حقدارند. چون همه آنها می دانستندکه شهید میشوند. آنها پشت پیکر شهدا پناه گرفتند و خودشان هم یکییکی شهید شدند.
من از میان خونهایی که توی مسیر جاریشده بود، رفتم و خودم با چشم خودم وضعیت رزمندهها را دیدم. بعضیها پایشان و بعضیها دستشان قطعشده بود و ناله میکردند. عدهای هم بیحال روی زمین افتاده بودند، ولی چشمانشان باز بود و نفس میکشیدند.
تنها کاری که توانستیم بکنیم این بود که آتش خودمان را روی دشمن زیاد کردیم. فشار دشمن که کم شد، تصمیم گرفتیم تا شب آنجا را با آتش حفظ کنیم، چون از نظر نیرو اصلاً تقویت نمیشدیم.
تیرهای مستقیم دشمن اجازه نمیداد که شهدا و مجروحان را تخلیه کنیم. هرکس میرفت شهید میشد.میتوانم بگویم؛ دلیل اصلی تسلیم شدن نیروهای عراقی در خرمشهر این بود که تیپ ۲۵ کربلا و تیپ ۵۵ هوابرد، شب اول مرحله چهارم به شلمچه رسیدند. ما برای فتح خرمشهر، در حساسترین منطقه نبرد بودیم. گلوگاه اصلی دشمن را گرفتیم تا اینکه دشمن در خرمشهر خفه شد.
موفقیت در خرمشهر به دلیل این بود که دشمن در تقاطع مرز و جاده خرمشهر - بصره شکست خورد. از صبح دوم خرداد، شلمچه کانون درگیری و جنگ تمامعیار بود. تا شب سوم خرداد، جنگ توی شهر هم تمام شد و دشمن کاملاً تسلیم شد.
منبع:
رزاق زاده، امیر، در مسیر پیروزی: تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت: مرتضی قربانی، جلد اول، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحات ۳۸۵ ،۳۸۶ ،۳۸۷، ۳۸۹، ۳۹۰، ۳۹۱.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
اینستاگرام
https://instagram.com/shahedjournall?igshid=YmMyMTA2M2Y=
آپارات
https://www.aparat.com/Shahedjournall
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/KuYn31NWBC5ArRwCovW1Tw
تلگرام
خبرنگار: محدثه گودرزی
سردبیر: حسین عبداللهــی