حساب کاربری

یک شهید، یک خاطره؛

به او بگو...

تعداد بازدید : 254
تاریخ و ساعت انتشار : دو شنبه 6 تیر 1401 09:20
سرویس ایثار و شهادت: دست مهدی بر اثر مجروحیت فلج شده بود. یک روز مادرش با نگرانی پرسیده بود: «مهدی جان! دستت چی شده؟»

به گزارش نشریه الکترونیکی شاهد جوان و نوجوان، خودش می‌گفت هر چه خواستم مادرم متوجه قضیه نشود نشد، اصرار کرد دستم را تکان دهم. با اینکه می‌دانستم انگشتانم تکان نمی‌خورد؛ ولی خواستة مادرم را برآورده کردم. با تعجب دیدم انگشت‌هایم تکان می‌خورد و دستم هیچ دردی ندارد!

تا دست مهدی تکان خورده بود مادر ‌گریه‌اش گرفته و گفته بود: «وقتی بعد از نماز ظهر و عصر خوابیدم، امام رضا‌(ع) به خوابم آمد و فرمود: دست پسرت فلج بود، به او بگو من او را شفا دادم و نگران نباشید.»

بر اساس خاطره‌ای از شهید مهدی میرزائی‌ صفی‌آباد

راوی: حمیده شریفی، همسر شهید

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام 

https://instagram.com/mag.javan.noujavan?igshid=YmMyMTA2M2Y

آپارات 

https://www.aparat.com/Shahedjournall

واتساپ

https://chat.whatsapp.com/KuYn31NWBC5ArRwCovW1Tw

تلگرام

https://t.me/shahedjournall

گردآورنده: محدثه گودرزی

سردبیر: حسین عبداللهــی

  • جدیدترین ها
  • پربازدید ها