گفتوگوی «شاهد جوان» با مادر یکی از نخستین شهدای کادر درمان در دوران کرونا:
شهید «نرجس خانعلیزاده» از نخستین شهدای کادر درمان است که سی ام اردیبهشت ماه ۱۳۷۴ در رامسر به دنیا آمد. سال ۱۳۹۲ در رشته پرستاری دانشگاه آزاد تنکابن شروع به تحصیل کرد و ششم اسفندماه 1396 براثر ابتلا به بیماری کرونا در بیمارستان «میلاد» لاهیجان به مقام شامخ شهادت نائل آمد. به مناسبت گرامیداشت روز پرستار با «آسیه حاجی زاده»، مادر استوار این شهید عالیمقام در «شاهد جوان» گفتوگو کرده ایم که ماحصل آن را در ادامه می خوانید:
شهید «نرجس خانعلیزاده» از شهدای نامآشنای مدافع سلامت است که با شهادت خود مانند دیگر شهدا، مردم قدرشناس ایران را داغدار کرد. به نظر شما چرا خداوند شهادت و عزت را به ایشان هدیه داد؟
هر اندازه از خوبی نرجس بگویم، کم گفتهام و خدا را شکر که با عزت از دنیا رفت. دختر شهیدم با ما بسیار با احترام رفتار میکرد. اگر گاهی بینمان بحث مادر و فرزندی پیش میآمد و حق با نرجس بود، هرگز از کوره در نمی رفت و با آرامش من را متوجه اشتباهم می کرد. صبر نرجس، زبانزد بود. احترام غیرقابل وصفی برای پدرش قائل بود. هنگامی که پدرش به خانه میآمد، کیفش را از دستش میگرفت، کفش ایشان را در جاکفشی میگذاشت و جورابش را می شست و بعد از احوالپرسی به اتاقش رفته و به کارهایش میرسید. من این کارها را به او آموزش نداده بودم، شخصیت بسیار مهربانی داشت و مهربانی در چشمهایش موج میزد.
ذرهای حسادت در وجود نرجس نبود. سالی که دخترم کنکور داد، یکی از همکلاسیهایش در رشته پزشکی قبول شده بود. بعد از شهادت دخترم برایم تعریف کرد، تنها کسی که با ذوق و شادی با او تماس گرفته و تبریک گفته، نرجس بوده است. خاطرم هست که بعد از چند ماه از شهادت، معلم کلاس اول دبستان نرجس، شمارهام را پیدا کرده و با من تماس گرفت. با صدای لرزان میگفت «هرسال روز معلم منتظر تماس نرجس بودم. زمانی هم که دانشگاه قبول شد با ذوق با من تماس گرفت و گفت که رشته پرستاری قبول شدم و به آرزویم رسیدم.»
چرا رشته پرستاری را انتخاب کرد؟
در سن چهارسالگی در حادثهای ابروی سمت چپ نرجس، زخم شد و به بخیه نیاز داشت. او را به بیمارستان بردیم و همانجا زمانی که رفتار خوب پرستارها و فضای بیمارستان را دید، مجذوب شغل پرستاری شد. با عروسکهایش نقش پرستار را بازی میکرد. زمانی هم که کلاس چهارم دبستان بود، دختر عمویش در دانشگاه رشته پرستاری قبول شد و این موضوع نرجس را با این رشته عجین کرد.
روزها و ماههای نخست شیوع ویروس کرونا، همه مردم دنیا از نزدیک شدن به یکدیگر میترسیدند اما کادر درمان شجاعانه در میدان نبرد با کرونا ماندند. آیا در آن شرایط مانع رفتن نرجس به بیمارستان نمیشدید؟
زمانی که موضوع شیوع کرونا در چین مطرح شد، من و پدرش از نرجس میخواستیم مدتی به بیمارستان نرود اما نرجس راهش را انتخاب کرده بود. میگفت ما زمان فارغالتحصیلی قسم خوردیم و باید به آن پایبند باشیم. اینگونه ما را قانع می کرد.
و با پایبندی به قسمی که خورده بود، مظلومانه به شهادت رسید ...
بله، همین طور است. کرونا برای خانوادههایی که به واسطه آن عزیزی از دست دادند، هیچوقت تمام نخواهد شد و تا زمانی که نفس میکشیم، کرونا همراه ما خواهد بود. به محض آن که اسم کرونا را می بینم یا میشنوم تمام آن روزها برایم تداعی می شود و عذابآور است. قربانیان کرونا و شهدای سلامت، مظلوم بودند. این عزیزان مظلومانه در بیمارستان بستری شدند، جان خود را از دست دادند و مظلومانه به خاک سپرده شدند. بعد مدتی که از کرونا گذشت، همکاران شهدای سلامت آنها را به سمت خانه ابدی بدرقه میکردند اما شهدایی که مانند نرجسِ من که اوایل کرونا به شهادت رسیدند، بدون هیچ مراسم به خاک سپرده شدند. دخترم مانند سرور و سالار شهیدان بدون غسل و کفن و همچون مادر سادات، غریبانه و مظلومانه این دنیا را ترک کرد. من خدا را شاکرم که نرجس به عزتی که آرزویش را داشت، رسید و مزد محبتها و ایثارش را یکجا از خداوند گرفت. به عنوان مادرش گاهی به او غبطه میخورم.
شهادت ایشان چه تاثیری بر زندگی شما گذاشت؟
با شهادت نرجس مسیر زندگی ما تغییر کرد. قبل از شهادت دخترم، زندگی پس از مرگ برایم خیلی باورپذیر نبود اما بعد از او به این باور رسیدم که همیشه میگفت «این دنیا بازی بیش نیست و جای بهتری وجود دارد.» بعد از شهادت از راههای مختلف جواب دردودلهای من را داده است. مطمئن هستم که یک روز همدیگر میبینیم و بیش از گذشته حضورش را احساس میکنم. نرجس فرزند اولمان بود. یک پسر ۲۰ ساله دارم و خداوند بعد از نرجس، یک دختر به نام «باران» به ما هدیه داد.
شهدا گلچین میشوند و قبل از شهادت با دیگر شهدا مأنوس هستند. آیا شهید خانعلی زاده به شهید خاصی ارادت داشت؟
نرجس به شهید «همت» خیلی ارادت داشت. هنگامی که برایش مشکلی پیش می آمد، به چهل شهید متوسل میشد، نذر میکرد و برای آن شهدا خیرات میداد. شهدا برای دخترم گرهگشا بودند. بعد از شهادت «حاج قاسم»، به ایشان ارادت بیشتر پیدا کرد که دو ماه بعد از «حاج قاسم»، به شهادت رسید.
شهدای سلامت حق بزرگی بر گردن ما دارند. به نظر شما چگونه می توان به صورت شایسته یاد و نام این شهدای عزیز را زنده نگه داشت؟
شهدای سلامت حدود ۵۰۰ نفر هستند. خوب است در دانشگاه های سراسر کشور به ویژه دانشگاه های پزشکی و پرستاری، یک دانشکده یا بخشی به نام شهید سلامت مزین شود تا دانشجویان با این عزیزان بیشتر آشنا شوند. همچنین اگر برخی محیطهای فرهنگی و یا بخش هایی از بیمارستانها را به اسم شهدای سلامت نامگذاری کنند، بسیار تاثیرگذار خواهد بود. ما مدیون تمام شهدای سلامت هستیم.