حساب کاربری

لحظات نفس گیر یک راننده بولدوزر در عملیات «نصر ۸»

تعداد بازدید : 8
تاریخ و ساعت انتشار : چهار شنبه 30 آبان 1403 15:25
ردیفی از رزمندگان با پای پیاده از سینه‌کش کوه بالا می‌رفتند و وقتی به نوک قله می‌رسیدند، نای جنگیدن نداشتند. رزمندگان برای تدارکات تنها از قاطرها استفاده می‌کردند. این قاطرها در شیب تند نقطه پایانی قله با مشکل مواجه می‌شدند و با بار تا پای دامنه می‌غلتیدند.

به گزارش شاهد جوان، ردیفی از رزمندگان با پای پیاده از سینه‌کش کوه بالا می‌رفتند و وقتی به نوک قله می‌رسیدند، نای جنگیدن نداشتند. رزمندگان برای تدارکات تنها از قاطرها استفاده می‌کردند. این قاطرها در شیب تند نقطه پایانی قله با مشکل مواجه می‌شدند و با بار تا پای دامنه می‌غلتیدند. پس از ارائه گزارش از روند پیشرفت جاده توسط فرمانده قرارگاه مرکزی جهاد در جلسه فرماندهان قرارگاه خاتم، به این نتیجه رسیدند که احداث این جاده، حداقل ۲۰ روز زمان خواهد برد.
 در تداوم سلسله عملیات‌هایی که در شمال غرب انجام شد؛ عملیات «نصر ۸» با هدف تسلط بر بخشی از رودخانه قلعه چولان، جهت تسهیل عبور و مرور نیروها و تصرف ارتفاعات مهم منطقه، به‌ویژه ارتفاع گرده‌رش در ۱۳۶۶/۸/۲۹ شروع شد و به تصرف ارتفاع مهم «گرده‌رش» انجامید.

نقش شایسته مهندسی جهاد در تسهیل عبور و مرور نیروها

با تثبیت قله دوپازا در سمت چپ منطقه عملیاتی ماووت، قرارگاه خاتم‌الانبیا (ص) عملیاتی را برای تصرف قله گرده‌رش طراحی کرد. گردان‌های مهندسی جهاد در مدت چهار ماه فرصت داشتند جاده‌های مواصلاتی و پل‌های موردنیاز را آماده کنند

طرح عملیات در منطقه به این صورت بود که برای دسترسی به ارتفاعات شیخ محمد، گوجار و الاغلو که ارتفاعات مشرف‌به سلیمانیه به‌حساب می‌آمدند، مجبور بودند از قله گرده‌رش عبور کنند.این قله مرزی در خاک عراق در جنوب سردشت قرارگرفته بود که ارتفاع آن ۱۳۱۰ متر از سطح دریا قرار داشت. مهم‌ترین جاده‌ای که قرار بود در دامنه آن با شیب تند احداث شود، به جهاد زنجان واگذار شد.

رزمندگان پس از تصرف قله گرده‌رش، کانال‌هایی را که دشمن دورتادور روی قله احداث کرده بود، پاک‌سازی نموده و در پناه آن به انتظار پاتک دشمن بودند. در صبح اولین روز عملیات، گردان مهندسی جهاد زنجان به فرماندهی احمد پیری احداث یکی از سخت‌ترین جاده‌ها در شمال غرب کشور را آغاز کرد.

آن‌ها برای عملیات جاده‌سازی، بلدوزرهای قوی پیش‌بینی کردند و وقتی این دستگاه‌های سنگین وارد آب شدند، تنها قسمت کمی از آن روی آب قرار داشت. چند دستگاه را از جناح چپ رودخانه چومان که از دبی کمتری برخوردار بود، عبور دادند و عملیات راه‌سازی در دامنه ارتفاعات گرده‌رش از دو محور آغاز شد.

جاده سمت راست به پرتگاهی سنگی رسید که ارتفاع آن به بیش از ۳۰ متر می‌رسید. یکی از محاسبه‌های غلط گروه شناسایی مسیر جاده این بود که تصور نمی‌کردند عمق خاک بیش از ۲۰ سانتی‌متر باشد و مجبور بودند در تمام مسیر سنگی کار کنند. این سنگ‌های سفید یکپارچه به حدی سخت بود که وقتی تیغ بلدوزر روی آن کار می‌کرد، دود از آن بلند می‌شد و اگر راننده ادامه می‌داد، سقوط می‌کرد.

جهاد زنجان مجبور شد محور غربی گرده‌رش را انتخاب کند که در این صورت باید یک پل موقت لوله‌ای در آن محور احداث می‌کردند تا کلیه تجهیزات راه‌سازی را به آن سمت رودخانه منتقل کنند.

دامنه پایین قله از شیب ملایمی برخوردار بود. جهاد گران جاده را تا ۵۰۰ متر با چند پیچ بالا بردند. زمان‌بندی احداث این جاده ۷۲ ساعت پیش‌بینی‌شده بود، اما پس از مواجهه با صخره‌های سخت، برنامه عوض شد. نگرانی فرماندهان برای حفظ قله افزایش یافت.

ردیفی از رزمندگان با پای پیاده از سینه‌کش کوه بالا می‌رفتند و وقتی به نوک قله می‌رسیدند، نای جنگیدن نداشتند. رزمندگان برای تدارکات تنها از قاطرها استفاده می‌کردند. این قاطرها در شیب تند نقطه پایانی قله با مشکل مواجه می‌شدند و با بار تا پای دامنه می‌غلتیدند. پس از ارائه گزارش از روند پیشرفت جاده توسط فرمانده قرارگاه مرکزی جهاد در جلسه فرماندهان قرارگاه خاتم، به این نتیجه رسیدند که احداث این جاده، حداقل ۲۰ روز زمان خواهد برد

امکان مقاومت رزمندگان در برابر پاتک‌های متوالی عراق بسیار ضعیف بود. بررسی نیروهای اطلاعات عملیات نیز نشان می‌داد، تنها مسیر احداث جاده برای دسترسی به نوک قله همین جاده‌ای است که جهاد زنجان مشغول شده است.

جهاد زنجان این بار با انگیزه بیشتری وارد عمل شد و بلدوزرها را به فاصله ۲۰ متر در دامنه تقسیم‌بندی کرد. سنگ‌ریزه‌هایی که در اثر فرسایش کوه، تمام سطح دامنه را فراگرفته بود، مانع حرکت شنی بلدوزرها می‌شد و احتمال خطر سقوط آن‌ها بیشتر شده بود.

یک گروه مجهز از نیروهای تخریب، کلیه مین‌های آن قسمت از دامنه قله را پاک‌سازی کرده بودند تا سرعت کار جهادگران بالا برود.

تعدادی از قاطرها در اثر عبور از میدان مین کشته شدند و جسدشان در مسیر مشاهده می‌شد. اغلب قاطرها و حتی نیروها در اثر عدم کنترل خود در هنگام پایین آمدن از شیب، از معبرهای بازشده خارج می‌شدند و روی مین‌ها می‌افتادند.

مرحله دوم جاده‌سازی با انفجار و تخریب تخته‌سنگ‌ها در چند قسمت آغاز شد. جهاد زنجان گروه آتش باری مجهزی را با استفاده از امکانات قرارگاه مهندسی حمزه به کار گرفت تا توانست مسیر جاده را هموار کند. یک گروه چال زنی می‌کرد، یک گروه دینامیت را در این چال‌های ۱ متری کار می‌گذاشت و گروه دیگر به‌وسیله سیم مخصوصی فضا را آماده انفجار می‌کرد...سختی این صخره‌ها به حدی بود که با احداث ۱۰۰ چال، تنها ۱۰ متر پیشروی می‌کردند.

جهاد گران در هوای سرد، شنل یا پانچوی نایلونی تن کرده و در سه شیفت چال زنی می‌کردند. شب که میزان سرما بالا می‌رفت، تنه درخت را آنش می‌زدند تا کمی گرم شوند.

جهادگران به قسمتی از دامنه گرده‌رش رسیدند که شیب آن قسمت به ۶۰ درجه می‌رسید و مجبور شدند به فاصله هر ۱۵ متر ۴۰ پیچ بزنند تا از آن قسمت سخت و نفس‌گیر عبور کنند. به همین دلیل، این جاده به ۵۰ پله معروف شده بود.

شیب این قسمت از جاده به حدی زیاد بود که خودروها با دنده‌سنگین قادر به عبور بودند. جاده در اثر بارش برف و باران کاملاً لغزنده شده و همین تردد را سخت‌تر کرده بود و جهاد گران مجبور شدند از سنگین‌ترین بلدوزر از نوع دی ۹ در شیب قسمت شرقی قله استفاده کنند.

هنرنمایی و شجاعت نوروزی؛ راننده بلدوزر

راننده بلدوزر از روی تخته‌سنگی عبور کرد که کنارش پرتگاه بزرگی قرار داشت و اگر از آن ارتفاع سقوط می‌کرد، جان سالم به در نمی‌برد. کافی بود شنی چرخ آن بلدوزر ۵۰ تنی، بیش از ۲۰ سانتیمتر می‌لغزید. حرکت از روی آن صخره به مرحله حساسی رسید. علی نوروزی راننده بلدوزر، یک نگاه به پرتگاه انداخت و یک نگاه به پشت سر که دیگر قادر نبود به عقب برگردد. فرمانده گردان مهندسی زنجان تلاش کرد با بلدوزر دیگری آن را نجات دهد، اما نتیجه نداد.

جاده‌سازی مجدد متوقف شد و دنبال جاده‌ای دیگر بودند. تنها گزینه، سقوط بولدوزر از آن پرتگاه و جایگزین کردن بلدوزر دیگر بود. نوروزی راننده آن بلدوزر، پذیرفت دستگاه را از آن شرایط خارج کند. جاده زیگزاگی در ۳۰۰ متری نوک قله کاملاً قفل‌شده و توجه فرماندهان را به خود جلب کرده بود.

شرایط سختی پیش روی جهادگران قرار داشت. آن‌ها با طبیعت و صخره‌های سخت آن می‌جنگیدند و تسلیم نمی‌شدند. تمام فرماندهان محورهای عملیاتی به محل احداث جاده می‌آمدند و این صحنه را از نزدیک بررسی می‌کردند. آن‌ها چشم‌انتظار اتمام این جاده بودند تا از سمت غرب قله گرده‌رش سرازیر شده و به دشت هرمدان و جاده‌های عراقی برسند.

قله مخروطی قله گرده‌رش در حدفاصل قله گلان، تالش، ویسی، ژاژیله و گامیش سربلند کرده بود و نیمی از جاده به‌صورت مارپیچ در محاصره دو رودخانه قلعه چومان و زاب صغیر قرارگرفته بود و تنها راه عبور برای ادامه عملیات در این منطقه به‌حساب می‌آمد. توقف بلدوزر جهاد زنجان در این شرایط همه را نگران کرده بود و در انتظار عکس‌العمل نوروزی، راننده آن دستگاه سنگین بودند.

در واقع این قسمت از جاده، آخرین گردنه جاده به‌حساب می‌آمد و اگر بلدوزر از روی آن تخته‌سنگ با شیب ۴۰ درجه عبور می‌کرد، دیگر خطری آن‌ها را تهدید نمی‌کرد.نوروزی با مشاهده ارتفاع ۵۰۰ متری پرتگاه، تصمیم گرفت بلدوزر را از روی تخته‌سنگ عبور دهد. شنی تانک تنها ۱۰ سانتی‌متر از لبه پرتگاه فاصله داشت و با کوچک‌ترین تکان پرت می‌شد.

فرمانده گردان مهندسی متوجه شرایط سخت راننده شد و از او خواست خودش را از روی بلدوزر به عقب پرت کند تا خودش سقوط نکند. راننده پیشنهاد او را نپذیرفت و در میان انبوهی از نگاه نیروها که از پایین قله و حتی دامنه قله گلان نظاره‌گر او بودند، تصمیم گرفت بلدوزر را ترک نکند. این بار تیغ بلدوزر را از جلوی مماس به تخته پایین آورد و ریپر آن را از عقب به زمین چسباند و شنی دستگاه را تا آخر بالا آورد.

کم‌کم بلدوزر از جا کنده شد و روی ریتر و تیغ قرار گرفت، سپس آن را روی تخته‌سنگ رها کرد. راننده این حرکت را چند بار تکرار کرد تا توانست مسیر حرکت را به‌صورت کنگره‌ای درآورد تا از سرخوردن زنجیر چرخ جلوگیری کند.

نیروهایی که از پایین قله این صحنه را تماشا می‌کردند، متوجه منظورش نمی‌شدند و شاهد بلند شدن دود از تخته‌سنگ بودند.نوروزی کمی جلو آمد و به لبه پرتگاه رسید. در یک‌لحظه حس کرد کنترل بلدوزر از دستش خارج‌شده است و خود را بین زمین و آسمان تصور می‌کرد. قله دور سرش می‌چرخید و برای لحظاتی تعادل خود را از دست داد و تصور می‌کرد به همراه بلدوزر در حال سقوط است.

یکباردیگر تیغ و ریپر بلدوزر را پایین آورد و شنی آن روی هوا قرار گرفت و مانع سقوط آن شد. هنوز فرصت داشت خود را به کنار صخره پرت کند و نجات یابد، اما انگار مصمم بود که به هر قیمت بلدوزر را نجات دهد. این بار خیلی آرام از بلدوزر پیاده شد و وضعیت دستگاه و تخته‌سنگ را بررسی کرد و مجدد پشت آن نشست و با اعتمادبه‌نفس بیشتر دسته‌گاز را تا انتها کشید و بلدوزر از جا کنده شد. ناگهان قسمتی از آن، از تخته‌سنگ خارج شد و بین زمین و هوا قرار گرفت.

طنین الله‌اکبر نیروها

اگر نوروزی پیاده می‌شد، دستگاه سقوط می‌کرد، به همین دلیل آن را به عقب نشاند و از سقوط نجات یافت. این بار تیغ عقب بلدوزر را پایین آورد و چشم خود را بست و دستگاه را به سمت جلو راند. وقتی چشم‌باز کرد، دیگر از آن تخته‌سنگ عبور کرده و در مسیر اصلی جاده قرارگرفته بود. نعره بلدوزر در کوه پیچید و صدای الله‌اکبر نیروها منطقه را فرا گرفت.

نوروزی با این ماشین جنگی مهندسی بر صخره غلبه کرد و دستگاه را از سقوط حتمی نجات داده بود. جهادگران ۵۰ متر آخر جاده را به پایان رساندند و بلدوزر بر بلندای قله گرده‌رش رسید.استقبال نیروهای مستقر در قله از جهادگران، شادی وصف‌ناپذیری را به همراه داشت، به همین دلیل، فرمانده گردان مهندسی زنجان نام این جاده را، جاده بسیجیان گذاشت و تابلوی آن را در نوک قله نصب کرد. این نام‌گذاری، فرمانده محور سپاه در روی قله را شگفت‌زده کرد و به ادامه عملیات امیدوار شد.

جنگ جهادگران با طبیعت نتیجه‌بخش بود و اکنون آن‌ها می‌توانستند مجدد جنگ با دشمن را ادامه دهند. احداث جاده بسیجیان در تاریخ مهندسی رزمی جنگ جهاد، جایگاه ویژه‌ای داشت و علی نوروزی مورد تشویق فرماندهان جنگ قرار گرفت. آیت‌الله خامنه‌ای، در خطبه نماز جمعه از این جاده به‌عنوان حماسه‌ای ماندگار نام بردند و مراحل شکل‌گیری آن را توضیح دادند.

منبع:

محمودزاده، نصرت‌الله، خاکریزهای خط مقدم (جلد دوم)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۱، صص ۶۲۷، ۶۳۲، ۶۳۳، ۶۳۴، ۶۳۵، ۶۳۶
  ایسنا

  • جدیدترین ها
  • پربازدید ها