به گزارش شاهد جوان، کتاب «همیشه فرمانده» با موضوع مستندی از زندگی شهید امیر سرلشکر «حسن آبشناسان» است که در ۳۱۲ صفحه چاپ رسیده است. در بخشی از این کتاب آمده است: « انگار بعضی چیزهای در زندگی حسن داشت تکرار میشد. در دوران تحصیل معلم خصوصی دانش آموزان شده بود و حالا در دانشکده افسری هم همین موضوع تکرار میشد. در دبیرستان آمادگی جسمانیاش آن قدر بالا بود که با بچههای بزرگتر از خودش مسابقه میداد، در دانشکده افسری هم قدرت بدنی و ورزیدگیاش سر آمد همه دانشجوها شده بود.»
«جای من بخوان» نیز دومین کتاب نیز دیگر کتابی است که در ۱۳۶ صفحه به زندگی شهید غفور جدی اردبیلی پرداخته است. در بخشی از کتاب می خوانیم:« اسلحهاش را همچنان به سمتم گرفته بود و دوباره تکرار کرد: بخواب روی زمین! یک نفر که اسلحه کلاشینکفش را روی سرم گذاشته بود، دست کرد در جیبم و کارت شناساییام را بیرون آورد. فهمید که راست میگویم. بلافاصله دستم را گرفت و از روی زمین بلندم کرد و مرا در آغوش گرفت و معذرت خواست. با اینکه خوشحال بودم به دست نیروهای خودی افتادم، اما گریهام گرفت. نمیدانستم این گریه از سر خوشحالی ایرانی بودن آنها بود یا از داغ شهادت غفور که همچنان روی زمین آرام خوابیده بود و نفس نمیکشید.»
علاوه بر این، «خواب خوش ندیده من» هم رمانی براساس زندگی شهید امیر سرلشکر سیدمسعود منفرد نیاکی محسوب میشود که در۲۲۴ صفحه به چاپ رسیده است. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «مسعود! دخترمان چشمش به راه بود، چشمش به آن در لعنتی اتاقک خشک شده بود از بس منتظر بود تا باز شود و از آن در بیایی تو. مسعود! دخترمان هربار تقه ای به آن در میخورد، هر بار آن در باز میشد، صورتش هیجان زده میشد و امیدوار، امید به اینکه قرار است یکی از آن بارها، تو آمده باشی برای دیدنش.»
منبع: ایسنا