حساب کاربری

رمضان در اسارت/خاطره

تعداد بازدید : 116
تاریخ و ساعت انتشار : یک شنبه 29 فروردین 1400 13:12
روزه گرفتن در اردوگاه ممنوع بود و نگهبانان عراقی هر روز آسایشگاه را تجسس می ­کردند تا کسی غذای خود را نگه ندارد. به همین علت مجبور بودیم غذایمان را در داخل لیوان مخفی کنیم. اما یکی از نگهبانان غذای مرا پیدا کرد و دور ریخت.

به گزارش شاهد نوجوان از ایسنا، حسن شکوهی» از جمله آزادگان دوران هشت سال دفاع مقدس است. او روایت می‌کند: در ماه مبارک رمضان به علت بیماری کلیه چند روز نتوانستم روزه بگیرم اما مصمم بودم که روز ضربت خوردن و شهادت مولا امیرالمومنین علی(ع) را به هر ترتیب که می­‌شود روزه بگیرم.

روزه گرفتن در اردوگاه ممنوع بود و نگهبانان عراقی هر روز آسایشگاه را تجسس می ­کردند تا کسی غذای خود را نگه ندارد. به همین علت مجبور بودیم غذایمان را در داخل لیوان مخفی کنیم. اما یکی از نگهبانان غذای مرا پیدا کرد و دور ریخت. البته آن شب با یک نصفه نان افطار کردم و بعد از آن چراغ را خاموش کردیم و به عزاداری پرداختیم.

صبح که شد نگهبانان پرسیدند: دیشب چه کسی چراغ را خاموش کرد و عزاداری کنندگان چه کسانی بودند؟

با سکوت برادران، مرا به جرم آنکه غذایم را دیروز پیدا کرده بودند، با خودشان بردند. چشم ها و دست و پایم را بستند و کابل برق را به بدنم متصل کردند، سپس با سیگار بازوهایم را سوزاندند تا اعتراف کنم چه کسانی دیشب عزاداری می­‌کردند و پس از این شکنجه­‌های فجیع مرا به زندان انفرادی بردند.

  • جدیدترین ها
  • پربازدید ها