باغ اشارات
بيا باغ گل را، تجسم كنيم
گل عسکری را، تبسم كنيم
به باغ اشارات او بشكفيم
كرامات او را، تكلم كنيم
زمين روسياه شب و دشنه است
بيا صبح او را، ترنم كنيم
بيا تا ز احسان دستان او
زمين را پُر از عشق و گندم كنيم
ز باران مِهرش، جهان را شبی
بهارانه، خيس تفاهم كنيم
بيا فصل چشمان او را بـه شوق
صميمانه، تقديم مردم كنيم
بيا در نگاه صبور حسن(ع)
امام زمان را تجسم كنيم
بيا فصل ميلاد چشمان اوست
بيا چشم او را تبسم كنيم
رضا اسماعیلی
بیشتر بخوانید: شعر تولد