شعر
در کشورت هر روز جنگ است
یک لحظه آرامـش نداری
شاید تو با رویا همیشه
سر روی بالش میگذاری
امروز با یادت دوباره
یک باغ زیبا را کشیدم
چندین گل و پروانۀ شاد
بعدش تو را آنجا کشیدم
خندیدی و آواز خواندی
آن باغ پر شد از صدایت
با دیدن خوشحالی تو
صد آرزو کردم برایت
من آرزو کردم که باشد
فردایت امن و روشن و شاد
باشد فلسطین مثل دیروز
یک کشور زیبا و آباد