یادی از شهدای دانش آموز (18)
شهید حسن اکرمی در سوم فروردینماه سال 1346 در خانوادهای فقیر متولد شد که پدر به شغل مسگری مشغول بود و مادر نیز دلسوزانه با لحافدوزی و درآمد ناچیزی که داشت، کمکخرج خانه بود. حسن نیز در این خانواده آموخته بود که باید باری از دوش پدر و مادری که همه زندگی خود را وقف فرزندان میکنند، بردارد و به همین دلیل پس از پایان تحصیل در مقطع ابتدایی، وارد مدرسه راهنمایی شد و سه ماه تابستان برای کار به شیراز میرفت تا حداقل مخارج تحصیل خود را فراهم کند. حسن در سن 10 سالگی پدر را برای همیشه از دست داد و مجبور بود پا به پای مادر مخارج زندگی خانواده 5 نفره را بعد از پدر، تأمین کند. او بسیار خوشرو و خوشرفتار بود و دائماً از امام زمان(عج) صحبت میکرد و از صمیم قلب به آقا عشق میورزید. در همه حال لبخندی بر لبانش نقش بسته بود و بهترین یار و غمخوار مادرش بود.
شهید حسن اکرمی در گوشهای از وصیتنامه خود نوشته است: «امام زمان (عج) را از یاد نبرید که نامه اعمال ما هر هفته به دست آقا میرسد و نگذارید نامه اعمالتان جلوی آقا امام زمان سیاه باشد.»
ماجرای عینک شکسته
اخلاق و رفتار خوش او زبانزد همه رزمندگان بود؛ خیلیها با او دوست بودند ولی اسمش را نمیدانستند و فقط از چهره، حسن را میشناختند. اول آبان ماه 1362 بود و عملیات والفجر 4 شروع شد، حسن را دیدم که سخت گریه میکند و با دوستانش در حال وداع است. بعد از چند دقیقه به طرف کنگرک که بلندترین ارتفاع آن محدوده(مریوان) بود حرکت کردیم. درگیری آغاز شد و حسن شهامت زیادی از خود نشان داد. در پی یک انفجار مهیب ناگهان بر روی زمین افتاد. بالای سرش دویدم و متوجه شدم با خنده میگوید:«این عراقیهای بی همه چیز از سر عینک ما هم نگذشتند و آن را شکستند.»
بیشتر بخوانید: 36 هزار نفری که از ایستگاه «انقلاب» سوار قطار «بسیج» شدند
بیشتر بخوانید: پرآوازهترین بسیجی نوجوان
بیشتر بخوانید: نوجوان ریز نقشی که هفت عراقی را اسیر کرد
بیشتر بخوانید: «نوجوانی که 13 سال بعد از شهادت به وطن برگشت»
بیشتر بخوانید: «خواسته شهید سیاهپوش از مادرش چه بود؟»
بیشتر بخوانید: رندی فرمانده رشتههای جبههرفتن را پنبه کرد!
بیشتر بخوانید: وصیت نامه ای با مقدمه عاشقانه
بیشتر بخوانید: «پاى در چکمه میکنم و سینه دشمن را نشانه میروم»
بیشتر بخوانید: به دوستانش گفته بود 25 روز بعد شهید خواهد شد...
بیشتر بخوانید: سلبریتی آن روزها
بیشتر بخوانید: آرزو داشت معلم شود
بیشتر بخوانید: «شهید فهمیده آبیِک» ؛ کمسن و سالترین شهید استان
بیشتر بخوانید: شهید نوجوانی که پیکر مطهرش در روز تاسوعا تشییع شد
بیشتر بخوانید: «وظیفه شما از همه این ملت اسلامی سنگینتر است»
بیشتر بخوانید: وصیت مسئول 16ساله تبلیغات یگان به والدین: «با هم مثل علی و فاطمه رفتار کنید»
بیشتر بخوانید: «امام را فراموش نکنید»
بیشتر بخوانید: «پدر و مادر عزیز صبور باشید چون من به مراد خویشتن رسیدم»
انتهای مطلب/