داستان
حسن کتاب و دفترش ر ا بست و با خوشحالی گفت: «خدایا شکرت. تکالیف درسی امروز هم تموم شد.» او با خوشحالی نزدیک برادرانش، علی و محمد شد و گفت: «من یه فکر قشنگ دارم، بیاید با همدیگه توی محلهمون، یه تیم فوتبال درست کنیم.» برادرانش با لبخندی گفتند: «آفرین! چه فکر خوبی.» از آن روز به بعد، بچهها هر روز با خوشحالی فوتبال بازی کردند. مدتی که گذشت، حسن به بچههای تیم فوتبال گفت: «بهتره یه هیئت توی محلهمون داشته باشیم تا بتونیم ماه رمضان، محرم و... مراسم مذهبی برگزار کنیم.» فکر حسن آنقدر عالی بود که همه بچهها قبول کردند. سالها بعد وقتی دشمن به کشور ایران حمله کرد، همان بچههای فوتبال در کنار حسن، توی جبهه با دشمن جنگیدند.
حسن طهرانیمقدم 6 آبان 1338 در محله سرچشمه تهران به دنیا آمد. او زمانی که به سن جوانی رسید دانشمند بزرگی شد و موشکهای زیادی برای ایران ساخت. آنقدر در کارش موفق بود که به او لقب «پدر موشکی» دادند. ایران خیلی زود، با وجود این مرد بزرگ در ساخت موشک پیشرفت کرد.حالا کشور ما ایران، با داشتن موشکهای قوی میتواند خیلی خوب با دشمنان بجنگند و به آنها اجازه ندهد آرامش را از مردم ایران بگیرند.
حسن طهرانیمقدم در21 آبان سال 1390 به شهادت رسید. بچهها یادمان باشد، آرامش ایران به خاطر فداکاری این شهدای عزیز است.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد.