یادی از شهدای دانش آموز (11)
وقتی از او پرسیدند چرا میخواهی به جبهه بروی، گفته بود: «ما باید به جبهه برویم و از میهن خود دفاع کنیم، زیرا وظیفه هر ایرانی است که نباید بگذارد جبههها خالی بمانند.»
در جواب اینکه تو با این سن و سال کمی که به جبهه میروی کشته میشوی؛ گفت: «من که از علی اصغر و علی اکبر بهتر نیستم...»
میگفتند آرزو داشت پس از پایان جنگ اگر از جبهه بازگشت به تحصیلات خود ادامه دهد تا «معلم» شود. مهمترین بخش وصیتنامهاش هم ارتباط با علاقهاش به معلمی داشت.
در این فراز وصیتش نوشته است: «روی سخنم با نوجوانان و جوانان است که در هر حال همه اوقات خود را به فراغت نگذرانند. خصوصاً این دانش آموزان درس خواندن را همراه با تزکیه نفس پیش ببرید، چرا که درس خواندن بدون تزکیه به درد نمیخورد باید که از بنده گناهکار درس عبرت بگیرید.»
سرانجام این دلاورمرد کوچک در 16 مهرماه 1363 در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش، زمانی که هنوز کمتر از 16 سال سن داشت، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
بیشتر بخوانید: 36 هزار نفری که از ایستگاه «انقلاب» سوار قطار «بسیج» شدند
بیشتر بخوانید: پرآوازهترین بسیجی نوجوان
بیشتر بخوانید: نوجوان ریز نقشی که هفت عراقی را اسیر کرد
بیشتر بخوانید: «نوجوانی که 13 سال بعد از شهادت به وطن برگشت»
بیشتر بخوانید: «خواسته شهید سیاهپوش از مادرش چه بود؟»
بیشتر بخوانید: رندی فرمانده رشتههای جبههرفتن را پنبه کرد!
بیشتر بخوانید: وصیت نامه ای با مقدمه عاشقانه
بیشتر بخوانید: «پاى در چکمه میکنم و سینه دشمن را نشانه میروم»
بیشتر بخوانید: به دوستانش گفته بود 25 روز بعد شهید خواهد شد...
بیشتر بخوانید: سلبریتی آن روزها
انتهای مطلب/