حساب کاربری

آخرین کتابهای نشر شاهد ویژه نوجوانان را در این مکان جستجو کنید

تعداد بازدید : 433
تاریخ و ساعت انتشار : شنبه 13 شهریور 1400 12:36
شاهد نوجوان - نشر شاهد در سال 1399 و 1400 اقدام به انتشار دو کتاب سمبات ودختر میرزا علی آقا ویژه نوجوانان کرده است در این متن درباره این دوکتاب بیشتر بدانید:

به گزارش شاهد نوجوان؛ سمبات نوشته مصطفی تمنایی از سری کتابهایی است که به ادبیات نوجوان می پردازد. 

سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران معاونت فرهنگی و آموزشی نشر شاهد ناشر  آن هست که در سال 1399 با موضوع داستانهای طنز آموز فارسی قرن 14 به چاپ رسیده است

این کتاب در تیراژ1100 نسخه و صفحه بندی آسیه هاشمی با قیمت 120 هزار تومان به فروش می رسد.

تویوپ بابارسول؛ تشت وضو، ترسیدید، نه؟!، تکون نخور تا گندش درنیومده....!، سنگر اعدامی ها، حمارمون سقط شده!، شما خجالت نمی کشید نماز نمیخوانید؟! کارخانه آب جو، ماده شیر، این آبجی صدامه... میخوام بگیرمش...!، خانم! زشته هی چشم می ندازی زیرش...!، اوس ممدسین گیره آهنی!، قربان الاغت، آقا قربانی! و جوشن ترش کرده از بخش های این کتاب طنز هستند.

کتاب سمبات در 99 صفحه با تصویرگری های سیاه و سفید امین سلیمانی منتشر شده است.

هیس! فقط سرو صدا نکنید چون  انگار چادر خالی نیست. چندتایی هم اون سرچادر خوابیدند.
ولی کسی گوش خودش را بدهکار نمی دید. از فرط خستگی، هنوز نیافتده، زودی خوابشان برد.
سپیده نزده رزمنده ای پرده برزنتی آن سرچادر را بالا زد و با چشم هایی گریان و حالتی نالان، این پا و آن پا کرده تا دوستش از پشت فرمان آمبولانس بیاید پایین. تا راننده آمد، هر دو دست بردند به زیر تن افرادی که کنار دست تعمیرکارها خوابیده بودند. یکی از تعمیرکارها از خواب پرید و سرک کشید تا ببیند چه شده! تازه شستش خبردار شد که....


کتاب دختر میرزا علی آقا

کتاب دختر میرزا علی آقا به نویسندگی مصطفی محمدی در گروه سنی نوجوانان در سال 1399 منتشر شده که نویسنده آن را به همه بچه هایی که با سیلی صورت خودشان را از کودکی سرخ نگه داشته اند....

این کتاب در 85 صفحه و تیراژ 1000 نسخه ای در نشر شاهد منتشر شده است.

در بخشی از متن کتاب آمده است: اما انگار خدا آن دوروبرها نباشد، نه اینکه نباشد، خدا همه جا هست، پسرک فکر می کرد.

چون هیچکسی نیست، خدا هم سرش جای دیگری لابد گرم است! آنقدر ترسیده بود که فکر می کرد نفس تنگی اش از بابت خاموشی لامپ هاست. خیال می کرد نور چراغ ها اکسیژن غار را هم تامین می کند.

داد می زد....

  • جدیدترین ها
  • پربازدید ها