حساب کاربری

حکایت پندآموز؛

تخته سنگ

تعداد بازدید : 335
تاریخ و ساعت انتشار : یک شنبه 29 خرداد 1401 08:19
سرویس فرهنگی: در زمان‌های گذشته، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند، خودش را در جایی مخفی کرد.

به گزارش نشریه الکترونیکی شاهد جوان و نوجوان، بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی‌تفاوت از کنار تخته سنگ می‌گذشتند؛ بسیاری هم غر می‌زدند که این چه شهری است که نظم ندارد؛ حاکم این شهر عجب مرد بی‌عرضه‌ای است و…

با وجود این هیچکس تخته سنگ را از وسط بر نمی‌داشت. نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد.

بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسه‌ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود. کیسه را باز کرد و داخل آن سکه‌های طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در آن یادداشت نوشته بود: هر سد و مانعی می‌تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام 

https://instagram.com/mag.javan.noujavan?igshid=YmMyMTA2M2Y=

آپارات 

https://www.aparat.com/Shahedjournall

واتساپ

https://chat.whatsapp.com/KuYn31NWBC5ArRwCovW1Tw

تلگرام

https://t.me/shahedjournall

گردآورنده: محدثه گودرزی

سردبیر: حسین عبداللهــی

  • جدیدترین ها
  • پربازدید ها